تربیت فرزندان، یکی از مهمترین مسئولیتها و درعین حال، شیرینترین لذتهای زندگی است. والدین بهعنوان نخستین و مهمترین آموزگاران فرزندان، در شکلگیری شخصیت، باورها و رفتارهای آنان نقشی تعیینکننده دارند. شایان ذکر است که این مسئولیت به تأمین نیازهای اولیۀ کودکان، محدود نمیشود؛ بلکه پرورش روح، روان و شخصیت آنها را نیز دربر میگیرد. در قرآن کریم، روایات و احادیث نقلشده از معصومان- علیهم السّلام- و نیز یافتههای علم روانشناسی، راهکارهایی بسیار ارزشمند را برای تربیت فرزندان صالح و موفق میتوان یافت.
گاه ممکن است تربیت فرزندمان چنانکه انتظار داریم، پیش نرود؛ زیرا به هر حال، او موجودی مستقل است و شخصیت و تفکر خاص خود را دارد؛ اما نباید ناامید شویم؛ چون اطمینان داریم که درحد توانمان کوشیده و از انجامدادن هیچ کاری درحق او مضایقه نکردهایم. متأسفانه، والدین معمولاً بهصورت زیستی عمل میکنند؛ یعنی هدفشان صرفاً برآوردنِ نیازهای مادّی فرزندان و تأمین آسایش آنهاست؛ حال آنکه فرزندان ما نیازهایی فراتر از این سطح نیز دارند که باید در برآوردن آنها بهنحو احسن بکوشیم؛ بدین ترتیب، مبنای شکلگیری این دوره، حرکت از مرحلۀ والد زیستی بودن بهسمت والد غیرزیستی شدن است.
برای ایجاد خانوادههای سالم و جامعۀ بهتر باید ویژگیهایی از این دست را در فرزندانمان ایجاد و تقویت کنیم:
الف) در پسرانمان: مسئولیتپذیری؛ محبت به دیگران و خصوصاً اعضای خانواده؛ اقتدار و صلابتداشتن؛ قابل اتکا بودن؛ قابل اعتماد بودن؛ باهدف و دارای پشتکار بودن؛ قدرشناسی؛ غیرتمندی در حفظ حریم خانواده؛ مؤدب و باصداقتبودن؛ صبور و باگذشتبودن؛ حمایتگری؛ دلسوزی؛ توجه به احساسات اطرافیان و ویژگیهای هیجانی، عاطفی و روحی زیردستان (خانواده و اطرافیان)؛ متذکربودن به کسب روزی حلال؛ دوری از رفیقبازی و خوشگذرانیهای عبث؛ احساس نیاز همیشگی به رشد و آموختن؛ ابراز محبت به اعضای خانواده؛ پناهگاه بیقیدوشرط برای همسر و فرزندان بودن؛ اهل گفتوگو و تعامل بودن؛ دینورزیِ آگاهانه؛ برخورداری از توان فکری لازم برای تجزیهوتحلیل وضعیت زندگی؛ عامل و متعهد به وعدهها بودن؛ استقامت و پایداری در مسیر صحیح؛ خسیسنبودن؛ کلام نیکو داشتن؛ دمدمیمزاجنبودن؛ داشتن نقش فعال و پررنگ در تربیت تکتک فرزندان.
ب) در دخترانمان: مسئولیتپذیری؛ مهرورزی؛ قابل اطمینان بودن؛ پشتیبان و یاور اعضای خانواده بودن؛ باانگیزه و هدفمندبودن؛ باحیا و مؤدببودن؛ قدرشناسی؛ دینمداریِ آگاهانه؛ خوشرویی و صبوری؛ دلگرمیدادن و امیدبخشیدن به دیگران؛ پرهیز از رخوت و بیانگیزگی؛ کیاست و تدبیرداشتن؛ منظم و توانمندبودن در دستهبندی وسایل و امکانات فراهمشده؛ توانمندی دربرابر سختیها؛ باوفابودن؛ رازداری؛ کدبانوبودن در امور زندگی؛ همدلی با همسر و فرزندان.
ممکن است برخی از این خصوصیات برای ما ناخوشایند باشند؛ اما نظام وظیفهمحور باید بر هوسمحوری حاکم شود. رسیدن به آرامش ابدی جز با عبور از سختیها میسر نخواهد شد و گرفتاری در آتش دوزخ، دقیقاً حاصل افراط در دستیابی به خواستنیهاست. در نظام تربیتی، رسیدن به موفقیت و سعادت، چندان آسان نیست.
یكی از ویژگیهای مهمی که هردو جنس زن و مرد باید داشته باشند، محبتکردن آنان به اعضای خانواده است. خیررساندن در عالَم به همۀ انسانها و بهطور کلی، تمام موجودات، موردستایش و تأیید خداوند متعال است؛ چنانکه با قطعیت و اطمینان کامل میتوان گفت در نظام الهی، هرکسی به انسانها، حیوانات و بهطور کلی، تمام موجودات، خیر برساند، قطعاً خیر خواهد دید.
راههای عملی رسیدن به هدف «تربیت فرزند با ویژگی خیررسانی» بدین شرحاند:
الف) تلقین کلامی: در این حوزه باید از خودمان سؤال کنیم: «فرزند من چند مرتبه درطول زندگیاش میشنود که "خیر برسانی، خیر میبینی"؟».
ب) الگوی عینی: بسیار شایسته است که در حضور فرزندمان به دیگران خیررسانی و محبت کنیم.
ج) فراهمآوردن زمینۀ مناسب برای عمل: بدان معنا که بستری مساعد را برای محبت و خیررسانی ایجاد کنیم.
د) آگاهیبخشیِ پیشاز عمل: در فرایند آگاهی، برانگیختگیای ایجاد میشود که با تشویق پساز عمل پیوند میخورَد.
ه) تشویق پساز عمل: بدان معنا که وقتی فرزندمان کار خیری انجام داد، او را تشویق کنیم و برایش توضیح دهیم که این عمل او چه جایگاهی دارد.
و) استفاده از الگوهای ویژه: باید بهدنبال الگوهایی باشیم که القاکنندۀ رفتار محبت هستند.