در حال بارگذاری
دانلود اپلیکیشن

جلسۀ دهم: من کیستم؟

عوامل شکل‌گیری هویت بدین شرح‌اند:
الف) هویت فردی: در این حوزه، خودشناسی، یعنی شناخت ویژگی‌های مثبت و منفی خویش صورت می‌گیرد. خودشناسی صحیح ازطریق پاسخ‌گویی به این سؤال‌ها تحقق می‌یابد:
- آیا من از جنبه‌های مثبت شخصیت خود آگاهی دارم؟
- آیا این جنبه‌ها را ارتقا می‌دهم؟
- آیا جنبه‌های منفی شخصیت خود را می‌شناسم؟
- آیا شجاعتِ لازم برای پذیرش جنبه‌های منفی شخصیت خود را دارم؟
- آیا تاکنون، برای کاهش‌دادن یا حذف‌کردن ویژگی‌های منفی شخصیتم تلاش کرده‌ام؟
- آیا تاکنون، کاری انجام داده‌ام که به‌نفع خودم و به‌ضرر دیگران باشد؟
- آیا تاکنون، کاری انجام داده‌ام که به‌نفع دیگران و به‌ضرر خودم باشد؟
- در خلوت خودم بیشتر به دیگران فکر می‌کنم یا در افکار شخصی خویش غوطه‌ور می‌شوم؟
- آیا تذکرها و انتقادهای دوستانم را می‌پذیرم؟
- آیا توانایی مراقبت‌کردن از افکار خود را دارم؟
منظور از هویت فردی آن است که شخص در زندگی‌اش هدف داشته باشد، در دریای ناملایمات غرق نشود و چالش‌ها را به فرصت تبدیل کند.
ب) هدف‌گذاری: قسمت عمده از فرایند خودآگاهی، این است که هریک از ما بدانیم چه هدفی داریم و چه می‌خواهیم. در نخستین گام، هدف باید معیّن شود و واقعی باشد.
ج) خلاقیت: در این حوزه باید از الگوها الهام بگیریم؛ اما نباید از آن‌ها تقلید کنیم. برای اینکه افرادی خلاق باشیم، باید یاددادن را کنار بگذاریم و یادگرفتن را سرلوحۀ امور زندگی خود قرار دهیم. در تربیت فرزندانمان باید شیوۀ یادگیری اکتشافی را به‌کار گیریم.
د) حل‌کردن تضادهای درونی: هرچقدر فاصلۀ خودِ ایدئال با خودِ واقعی کمتر باشد، اعتمادبه‌نفس بیشتر می‌شود. برای اینکه تضادهای درونی به کمترین میزان ممکن برسند، هرگز نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم. تضادهای درونی، دو مشکل اساسی را برای ما ایجاد می‌کنند: نخست، آنکه باعث می‌شوند شخصیت و هویتمان از حالت یکپارچه و یکدست خارج شود؛ دوم، آنکه درنتیجۀ وجود آن‌ها انرژی‌مان را ازدست می‌دهیم. برای حل‌شدن این دو مشکل باید فاصلۀ خودِ ایدئال و خودِ واقعی را به کمترین میزان ممکن برسانیم.
ه) مسئولیت‌پذیری: منظور از این ویژگی آن است که پای اشتباهاتمان بایستیم و از زیر بار مسئولیت آن‌ها شانه خالی نکنیم.
و) تصحیح برداشت‌های شخصی: بدین منظور باید به گذشتۀ خویش بازگردیم و ازطریق صحبت‌کردن با افرادی که می‌توانند ما را یاری دهند و رفتارمان را تصحیح کنند، درجهت حل مشکل بکوشیم.
ز) پذیرش جنسیت: برای اینکه هویت به‌درستی شکل گیرد، هر مردی باید به مردبودن خود و هر زنی باید به زن‌بودن خود افتخار کند و از جنسیتش ناراضی نباشد. شایان ذکر است که دختر یا پسربودن فرد به ویژگی‌های جسمانی او محدود نمی‌شود؛ بلکه علاوه‌بر آن، فکر هر انسان باید با جنسیت وی موافق و منطبق باشد.
ح) همانندسازی متعادل: اگر فردی را به‌عنوان الگو برای خود برگزیده‌ایم، علاوه‌بر ویژگی‌های مثبت او باید به ویژگی‌های منفی‌اش نیز توجه کنیم و به دیگر سخن، آن فرد را نپرستیم؛ زیرا هرکسی علاوه‌بر صفات خوب، دارای برخی اشکال‌ها نیز هست که نمی‌توان آن‌ها را انکار کرد. در فرایند تربیت فرزندانمان نیز باید به آنان یاد بدهیم که نقدپذیر باشند، اشکال‌هایشان را بپذیرند و درصدد برطرف‌کردن آن‌ها باشند.
ط) پرورش‌یافتن تدریجی توانایی‌های فرد: در فرایند تعلیم‌وتربیت فرزندانمان باید استعدادهایشان را بیابیم و درنهایت، آنان را در مسیر علاقه‌مندی‌شان رشد دهیم. نباید فرزندانمان را مجبور کنیم که درصورت استعدادداشتن در یک رشتۀ خاص، حتماً در همان رشته فعالیت کنند؛ زیرا شاید علایق آنان لزوماً با استعدادهایشان منطبق نباشند.
در تعریفی مختصر و مفید می‌توان گفت تربیت عبارت است از توانایی به‌فعلیت‌رساندن استعدادهای بالقوۀ فرزندان. در پنج سال اول زندگی، کودکان به‌سرعت تغییرشکل می‌یابند. اولین قسمت از بدن انسان که در دوران جنینی ساخته می‌شود، مغز اوست. پس‌از تولد فرزند، والدین باید خود را با وی تطبیق دهند تا از این رهگذر، رشد او به‌نحو احسن محقق شود.
در پنج سال اول از زندگی انسان، سال‌های بعدیِ زندگی او پایه‌ریزی می‌شوند و به همین سبب، این پنج سال را دوران طلایی زندگی انسان نامیده‌اند.
والدین باید استعدادهای خاموش و نهفتۀ فرزندشان را بشناسند و درجهت پیشرفت این استعدادها به او کمک کنند؛ اما واقعیت این است که بسیاری از ما نمی‌توانیم با فرزندانمان تطابق یابیم. برای این مسئله، دو علت را می‌توان ذکر کرد:
نخست، آنکه سرعت پیشرفت فرزندانمان زیاد است و بسیاری از ما چون نمی‌توانیم خود را با آن‌ها تطبیق دهیم، سعی می‌کنیم آنان را با خودمان منطبق کنیم.
دوم، آنکه بسیاری از ما قوانین و اصل تربیت صحیح را نمی‌دانیم و بنابراین، نقش تربیتیِ خود را به‌‌درستی ایفا نمی‌کنیم. در تعامل با فرزندان و تربیت آنان باید سعی کنیم دلیل رفتارهای عجیب و شیطنت‌هایشان را بدانیم و دربارۀ آن‌ها با متخصص مشورت کنیم و همۀ رفتارها و شیطنت‌هایشان را به‌حساب سنّ آن‌ها نگذاریم.
در مواجهه با بعضی رفتارهای نادرست فرزندانمان معمولاً سعی می‌کنیم با دعواکردن آن‌ها مشکل را حل کنیم؛ حال آنکه به‌جای این کار باید دلیل این رفتارهای نادرست را بیابیم.
باورهای ما انتظاراتمان را می‌سازند و بر این اساس، برای تعدیل و تصحیح انتظاراتمان باید باورهایمان را اصلاح کنیم.

ویدیو جلسۀ دهم

صوت جلسه

00:00 00:00

فایل های مرتبط

# عنوان دریافت
1 خلاصه من کیستم جلسه دهم دریافت فایل

برای دوستان خود ارسال کنید.

از طریق زیر می توانید این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید.

واتساپ تلگرام