یکی از واقعیتهای مهم و انکارناپذیر درخصوص ما انسانها این است که در بسیاری از موارد، توسط انگیزشهای بیرونی، انگیزشهای درونیمان را نابود میکنیم.
خودکنترلی زیربنای منطقی دارد و یکی از مصادیق هوش هیجانی است.
قسمتی از مغز ما تصمیمگیری درخصوص امور مختلف را برعهده دارد و توانایی مقاومت دربرابر تصمیمهای زودگذر، محدودیت است؛ نه محرومیت.
مدیریتکردن خواستهها و تمایلات گوناگون در زندگی، از ویژگیهای مهم افراد هویتیافته است.
یکی از فواید مهم خودکنترلی این است که باعث میشود در امور مختلف، حدوسط را انتخاب کنیم و دچار افراط و تفریط نشویم.
در دو موقعیت باید از خودکنترلی استفاده کنیم:
الف) زمانیکه از چیزی لذت میبریم؛ ولی برای ما ضرر دارد؛
ب) وقتی دوست نداریم کاری را انجام دهیم؛ ولی آن کار برایمان مفید است.
تکنیکهای خودکنترلی بدین شرحاند:
- فهرستی از اهدافمان تهیه کنیم.
- بر موضوعی که اولویت ماست (یک هدف)، متمرکز شویم.
- اهدافمان را خُرد کنیم.
- دراِزای کسب هر موفقیتی، هرچند کوچک باشد، به خودمان پاداش بدهیم.
- برنامهریزی زودهنگام (بموقع) داشته باشیم.
- عواقب تحققنیافتن خودکنترلی را بهخاطر داشته باشیم.
- انگیزشهای درونیمان را تقویت کنیم.
- کورتکس مغزمان را تقویت کنیم تا ارادۀ استوارتری داشته باشیم.
- برای انجامدادن کارهایمان زمان کافی اختصاص دهیم و صبر داشته باشیم.
در مبحث هویت باید به شناختی از خود برسیم. هویت در شکلگیری شخصیت اهمیت فراوان دارد. برای دستیابی به هویت واقعی خویش باید به سؤالهایی از این دست پاسخ دهیم:
- من کیستم؟
- نقش من در جامعه چیست؟
هویت، مفهومی بالاتر از شخصیت است و میتوان آن را نوعی برقراری توازن میان خود و دیگران دانست.
فرد بیهویت، کسی است که خودش را نمیشناسد. بیهویتی بهمعنای سردرگمی است و انسان بیهویت، همواره تصمیمهایش را تغییر میدهد؛ درمقابل، شخص هویتیافته، کسی است که ارزشهای مثبت و پایدار زندگی خودش را رقم میزند و در دنیای پرفرازونشیب امروز، جایگاهش را مشخص میکند؛ به دیگر سخن، فرد زمانی هویت دارد که بداند دنبال چه چیزی است؛ مثلاً وقتی فرزند ما درس نمیخوانَد، میتوان گفت او هویت تحصیلی ندارد.
همۀ ما انسانها براساس چیزی دیده میشویم که به آن افتخار میکنیم؛ مانند طرز لباسپوشیدن و شیوۀ صحبتکردن؛ اما اغلب به داشتههای خودمان توجه و افتخار نمیکنیم؛ غافل از اینکه درصورت افتخارکردن به خودمان موردتوجه دیگران نیز قرار خواهیم گرفت.
نخستین دشمن هویتیابی، تعارض بین نیازهاست. افراد بیهویت به هیچ قانونی پایبند نیستند و هیچگونه تعهد اخلاقیای ندارند.
رشد هویت، حاصل تلاشهای انسان در دوران نوجوانی برای مقابله با فشارهای اجتماعی درجهت ساختن یک زندگیِ معنادار است. فردی هویت سالم دارد که از انتخابها، اولویتها و گزینشهای زندگی خویش آگاهی داشته باشد.
ویدیو جلسۀ پنجم
صوت جلسه
فایل های مرتبط
# | عنوان | دریافت |
1 | خلاصه من کیستم جلسه پنجم | دریافت فایل |