در حال بارگذاری
دانلود اپلیکیشن

جلسۀ چهارم: من کیستم؟

اگر اشتباهات ما برایمان معنای شکست داشته باشند، نمی‌توانیم از آن‌ها به‌عنوان پلی برای رسیدن به پیروزی‌های بعدی در زندگی استفاده کنیم؛ بنابراین باید همواره به‌خاطر داشته باشیم که در زندگی ما پیروزی با شکست عجین شده است.
در هیچ عرصه‌ای نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم و اگر استعداد و توان لازم برای انجام‌دادن کاری را نداریم، نباید بدان سبب، ناراحت شویم و خود را سرزنش کنیم.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های افراد هویت‌یافته این است که به داشته‌هایشان قانع‌اند و همواره بابت آنچه دارند، خشنود هستند.
در ادامۀ مبحث انگیزش که در جلسه‌های قبل به آن پرداختیم، ذکر این نکته ضرورت دارد که ارتباط‌سازی، نقش اصلی را در درونی‌سازی ویژگی‌های ما ایفا می‌کند. وقتی با دیگران ارتباط مؤثر برقرار می‌کنیم، آنان ویژگی‌های ما را درونی‌سازی می‌کنند.
ارتباط مؤثر، ایمنی روانی ایجاد می‌کند و ما همواره باید بکوشیم تا در ارتباط‌هایمان اعتماد را به‌وجود آوریم.
در کانون خانواده باید تصمیم‌گیرندۀ نهایی، یک نفر باشد و دیگر اعضا به نظر او احترام بگزارند.
والدین در ارتباط با فرزندانشان باید ابرازگری کنند؛ ولی نباید چیزی یا کاری را به آنان تحمیل کنند؛ به دیگر سخن، وظیفۀ آن‌ها راهنمایی‌کردن فرزندانشان است و هرگز نباید آنان را به انجام‌دادن یا انجام‌ندادن کاری مجبور کنند.
یکی از بهترین شگردها در تعامل با فرزندانمان این است که با آنان صحبت کنیم و با استفاده از بیانی توأم با احترام، اشتباهاتشان را به آن‌ها تذکر بدهیم.
کنترلگری و زورگفتن، موجب ازبین‌رفتن دلبستگی ایمن می‌شود و وابستگی ایجاد می‌کند. اصولاً زورگفتن در همۀ عرصه‌های گوناگون زندگی، اشتباه است و هیچ دستاوردی برای فردی که به این شگرد متوسل می‌شود، نخواهد داشت.
برای مؤثربودن در زندگی با افراد باید عملکرد ما به‌گونه‌ای باشد که آن‌ها درپی ما گام بردارند و از ما فاصله نگیرند.
ارتباطی سالم است که در آن، هردو طرف، احساس بَرنده‌بودن داشته باشند.
احساس شایستگی، زمانی حاصل می‌شود که ما خودمان بتوانیم با مشکلات و مسائل گوناگون کنار بیاییم و برای حل‌کردن آن‌ها تدبیرهای لازم را بیندیشیم.
خودمختاری (پاسداشت هویت)، حالتی است که در آن، فرد، خودش تصمیم می‌گیرد و به آنچه خودش می‌خواهد، عمل می‌کند.
ما علاوه‌بر تأمین این سه نیاز باید تعارض بین نیازها را نیز درنظر داشته باشیم و به‌گونه‌ای درست مدیریت کنیم. به‌عنوان مثالی روشن برای نشان‌دادن تعارض بین نیازها می‌توان والدینی را درنظر گرفت که به فرزندشان می‌گویند: «اگر درس نخوانی، دیگر فرزند ما نیستی». در چنین مواردی که برای فرزندمان شرط می‌گذاریم، کار ما بسیار اشتباه و مصداق محبت مشروط است که سبب ایجاد وابستگی ناایمن می‌شود؛ حال آنکه محبت باید بدون قیدوشرط باشد.
توسط انگیزش درونی، زندگی معنا می‌یابد و خلاقیت‌ها شکوفا می‌شوند.
منافع انگیزش درونی بدین شرح‌اند:
- افزایش استقامت دربرابر بحران‌ها؛
- افزایش خلاقیت؛
- درک مفهومی (کمک به درک بهتر اطلاعات)؛
- تأمین سلامت ذهنی (کمک به موفقیت و دستیابی به حس رضایت از زندگی).
درمقابل، انگیزش‌های بیرونی، موجب بروز انعطاف‌ناپذیری می‌شوند.
برای اینکه از درون متحول شویم، باید:
- توانمندی‌هایمان را بشناسیم؛
- هدف‌گذاری کنیم؛
- بزرگ بیندیشیم و کوچک عمل کنیم؛
- از پیشرفت‌هایمان بازخورد بگیریم؛
- موفقیت‌هایمان را جشن بگیریم؛
- از چالش‌ها استقبال کنیم؛
- در زمان حال زندگی کنیم.

ویدیو جلسۀ چهارم

صوت جلسه

00:00 00:00

فایل های مرتبط

# عنوان دریافت
1 خلاصه من کیستم جلسه چهارم دریافت فایل

برای دوستان خود ارسال کنید.

از طریق زیر می توانید این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید.

واتساپ تلگرام