یکی از دیگر تکنیکهای برقراری ارتباط مؤثر، استفاده از زبان بدن است. منبع زبان بدن، سیستم لیمبیک است و در این فرایند، فرد بهصورت ناخودآگاه، حرکاتی را که بار معناییِ خاصی دارند، با استفاده از اعضای بدنش اجرا میکند؛ البته منظور از این ناخودآگاهبودنِ حرکات، غیرارادیبودنشان نیست؛ بلکه ما این حرکات را بهشکل ارادی، اما بدون توجه به جزئیاتشان انجام میدهیم؛ مثل رانندگی که پساز یادگرفتن این مهارت و تسلطیافتن بر آن، بهصورت ناخودآگاه انجام میشود و فرد هنگام انجامدادن کارهایی همچون گرفتن فرمان و دنده به آنها فکر نمیکند.
تاکنون، دانشمندان بیشاز یکمیلیون و دویستهزار مدل از زبان بدن را که در سیستم لیمبیک مغز انسانها وجود دارد، کشف و دستهبندی کردهاند.
زبان بدن مثل بستهبندی یک هدیه است و موجب قوّت یا ضعفیافتن پیام ما میشود.
در بسیاری از مواقع، پیامی را که بار معناییِ مثبت دارد، با زبان بدن منفی ارسال میکنیم و بدین ترتیب، باعث میشویم پیام در جان مخاطب ننشیند.
کلامهای زبانی بهتنهایی مثل مَرکب و جسم هستند و زبان بدن، روح و جان کلمات محسوب میشود. کلمات به خودیِ خود، هیچ بار و ارزشی ندارند و نوع بیانشدنشان به آنها بارهای ارزشیِ متفاوتی میدهد.
زبان بدن انسانها ماهیتی کاملاً بینالمللی دارد و از یک کشور یا منطقه به کشور یا منطقۀ دیگر، تفاوتی در آن مشاهده نمیشود؛ چنانکه مثلاً خندۀ مصنوعی و دروغین را تمام انسانها بهراحتی تشخیص میدهند؛ البته تفاوتهای فرهنگی همواره وجود دارند و آگاهینداشتن افراد از آنها ممکن است سوءتفاهمها و کدورتهایی را ایجاد کند.
یکی از آشکارترین جلوههای زبان بدن را در رفتارهای کودکان میتوان مشاهده کرد؛ بهگونهای که کودک تازهمتولدشده بدون نیاز به صحبتکردن میتواند نیازهای گوناگونش را ابراز کند.
ما انسانها بخش عمدۀ اطلاعات موردنیازمان (75 درصد) را ازطریق چشم (حس بینایی) دریافت میکنیم. سهم دیگر حواس ما در کسب اطلاعات بدین شرح است:
- شنوایی: سیزده درصد؛
- لامسه: شش درصد؛
- بویایی: سه درصد؛
- چشایی: سه درصد.
پیامها بر دو دستۀ کلامی و غیرکلامی تقسیم میشوند.
پیامهای کلامی درقالب واژگان، اطلاعات و جملات عرضه میشوند و بهطور کلی، دو کاربرد دارند: نخست، اطلاعرسانی که کاربرد اصلی آنها محسوب میشود؛ دوم، کاربردهای فرعی که عبارتاند از: تصدیق و تأیید، تحسین و حمایت، و توسعۀ پاسخ.
پیامهای غیرکلامی توسط زبان بدن منتقل میشوند و بهگونهای صامت و خاموش، و با لطافت و ظرافت، مفهوم موردنظر را به مخاطب انتقال میدهند.
پوشش و ظاهر، شخصیت، دکوراسیون منزل، طرز نشستن و راهرفتن، نوع خندیدن و... همگی زیرمجموعۀ زبان بدن هستند.
نکتۀ مهم در بحث زبان بدن، توجه به زمینه و بافت است؛ بدین شرح که بعضی رفتارها ممکن است در موقعیتی خاص، نشانۀ ادب باشند؛ اما در موقعیتی دیگر بر بیتوجهیِ مرتکبشوندۀ آنها دلالت کنند.
یکی از واقعیتهای درخور توجه دربارۀ زبان بدن، آن است که زنان در مقایسه با مردان، ذاتاً توانایی بیشتری در این حوزه دارند؛ اما این مبحث علاوهبر بخش ذاتی و ژنتیکی، یک بُعد مهارتی و اکتسابی نیز دارد که همۀ افراد میتوانند آن را بیاموزند و بهکار گیرند.
در فرایند انتقال معنا به مخاطب، پیامهای کلامی، هفت درصد و پیامهای غیرکلامی، 93 درصد نقش دارند. پیامهای غیرکلامی، خود مشتمل بر این قسمتها هستند:
- Language Para (لحن، تُنِ صدا و...)؛
- Language Action (حرکات دست، پا و...)؛
- Language Object (لباس، عینک و...)؛
- Language Sign (علائم و نشانهها).
هرگاه زبان بدن با کلام مغایرت داشته باشد، پیروزی ازآنِ زبان بدن است؛ زیرا بدن به ما دروغ نمیگوید و به سیستم لیمبیک مغز، کاملاً میتوان اعتماد کرد. درمجموع، آنچه میگوییم، در مقایسه با چگونهگفتنمان اهمیت کمتری دارد.
از این راهها میتوان زبان بدن را یاد گرفت:
الف) کسب علم و آگاهی ازطریق مطالعه، شرکتکردن در کلاسهای مختلف و...؛
ب) تمرینکردن؛
ج) بررسی کِیسهای متفاوت برای اینکه مثلاً براساس زبان بدن افراد مختلف حدس بزنیم آنان قصد دارند چه کارهایی را انجام دهند.
اهداف موردنظر از بهکارگیری زبان بدن عبارتاند از:
- جذب افراد؛
- تغییر و اصلاح رفتارهای دیگران؛
- شکستن مقاومت افراد؛
- حلکردن بحرانها؛
- رویارویی با مخالفتها.
صوت جلسه
فایل های مرتبط
# | عنوان | دریافت |
1 | خلاصه ارتباط مؤثر جلسه هشتم | دریافت فایل |