همانگونه که پیشتر گفتیم، یکی از دیگر تکنیکهای برقراری ارتباط مؤثر، شخصیتشناسی و به دیگر سخن، شناخت تیپ شخصیتیِ مخاطب است. شخصیت واقعی ما پشت شخصیت اجتماعیمان پنهان است. کسی که ظاهر و باطنش یکی باشد، صادق است؛ برعکس، هرچقدر ظاهر و باطن فرد از هم فاصله گیرد، شخصیت او به دروغ نزدیک میشود.
تیپهای شخصیتی، شامل انواعی بدین شرحاند:
A: کسانی که در این تیپ قرار میگیرند، شتابزده، کمالطلب، عصبی و هیجانی هستند.
B: افراد زیرمجموعۀ این تیپ شخصیتی، استرس کمتری دارند و عموماً خونسرد هستند.
C: افراد دارای این تیپ شخصیتی، ابرازگری ندارند، به رفتارهای گوناگون، حساساند و دچار استرس زیاد هستند.
D: افرادی که در این تیپ شخصیتی قرار میگیرند، ریسکپذیر، رک و قاطع، هیجانی و درعین حال، قابل کنترل هستند.
از دیدگاهی دیگر میتوان شخصیت افراد را بر دو دسته تقسیم کرد:
الف) درونگرا: انسانهای دارای این تیپ شخصیتی، افرادی حساساند، در مواجهه با مشکلات، زود عقبنشینی میکنند، دچار معضل چسبندگی به عادات قبلی هستند، بیشتر به درون توجه میکنند، تنهایی را دوست دارند، کمتر اشتباه میکنند و نصیحتپذیرتر و منطقیترند.
ب) برونگرا: کسانی که در این دسته قرار میگیرند، ارتباطات قوی دارند، اهل گفتوگوکردن هستند، بیشتر به دنیای بیرون توجه میکنند، تنهایی را دوست ندارند، بسیار انعطافپذیرند و تنوعطلبی و ریسکپذیری از ویژگیهای مهم آنهاست.
ازطریق شخصیتشناسی میتوانیم:
- عیوب خودمان را شناسایی و برای رفع آنها تلاش کنیم؛
- حُسنهایی را که در دیگر تیپهای شخصیتی مییابیم، کسب کنیم و شخصیتمان را به آنها بیاراییم؛
- در برقرارکردن ارتباط با دیگران عملکرد بهتری داشته باشیم.
افراد برونگرا با برونگرایان بهخوبی ارتباط برقرار میکنند و کمتر بهسمت شخصیتهای درونگرا میروند.
برای هدایتکردن انسانها بهسمت مسیر درست و حلکردن مشکلاتشان باید در نخستین گام، با آنان ارتباط برقرار کرد.
تربیت را میتوان عبارت از مجموعۀ اقداماتی برای بهفعلیترساندن استعدادهای نهفتۀ افراد تعریف کرد. بدین منظور باید بستر لازم برای رشد فرد فراهم آید.
تمام تکنیکهای ارتباط مؤثر، با سیستم لیمبیک مغز، مرتبطاند. تا وقتی باورهایمان تغییر نکنند، رفتارهای ما نیز تغییری نخواهند کرد. برای تغییردادن باورهای افراد باید بتوانیم با سیستم لیمبیک مغزشان ارتباط برقرار کنیم.
درخصوص ادراک های حسی و سیستمهای ترجیحی درپی آن هستیم که ببینیم کدام روحیه (درونگرا یا برونگرا) بر شخصیت فرد غلبه دارد؛ مثلاً ممکن است فردی هم ویژگیهای تیپ شخصیتیِ برونگرا را در وجودش داشته باشد و هم ویژگیهای تیپ شخصیتیِ درونگرا؛ اما درپی تأملی مختصر درمییابیم ویژگیهای تیپ شخصیتیِ برونگرا در او غالب است و بنابراین، وی درزمرۀ برونگرایان قرار میگیرد.
ما انسانها جهان و موجودات آن را با استفاده از حواس پنجگانه (شامل بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه) میشناسیم؛ بر این اساس، سه نوع شخصیت برگرفته از این پنج حس عبارتاند از: بصری (بینایی)، سمعی (شنوایی) و لمسی (بویایی، چشایی و لامسه).
سیستمهای ترجیحی، فوایدی بدین شرح دارند:
-ایجاد ارتباط؛
- ارتقادادن خود؛
- انعطافپذیریِ بیشتر؛
- همدلیِ بیشتر؛
- فهمیدن محاسن و معایب هر سیستم؛
- ایجاد ارتباط بهتر با مخاطب.
از این راهها میتوان سیستم ترجیحی را تشخیص داد:
الف) توجه به محور شخصیتها:
- شخصیت بصری: سرعت؛
- شخصیت سمعی: دقت؛
- شخصیت لمسی: آرامش.
ب) توجه به ویژگیها:
- شخصیت بصری: زبان بدن قوی؛
- شخصیت سمعی: شنوایی قوی؛
- شخصیت لمسی: آرامآرام صحبتکردن.
ج) واژگان خاص:
- شخصیت بصری: واژههایی همچون «درخشان»، «شفاف»، «چشمگیر» و «نظر»؛
- شخصیت سمعی: واژههایی مانند «تفکر»، «دقت»، «هوش» و «ادراک»؛
- شخصیت لمسی: واژههایی مثل «احساس»، «همدلی» و واژههای دارای لطافت.
د) حرکت مردمک چشم:
- شخصیت بصری: نگاهکردن به بالا و راست؛
- شخصیت سمعی: نگاهکردن به چپ یا راست؛
- شخصیت لمسی: نگاهکردن به پایین.
فایل های مرتبط
# | عنوان | دریافت |
1 | خلاصه ارتباط مؤثر جلسه هفتم | دریافت فایل |