اطاعت و اتّباع از خداوند متعال و ارتباطیافتن با وجود مقدس او تنها ازطریق اقتدا به بابالله، یعنی امام مفترضالطاعة، مُجاز و میسر است. بهطور کلی، هرآنچه زیرمجموعۀ حق قرار میگیرد و به خدا مربوط میشود، قطعاً از امام دریافت شده است و در غیر این صورت، باطل خواهد بود. براساس تصریح صورتگرفته در احادیث و روایات، علم صحیح را تنها نزد اهلبیت- سلام الله علیهم- میتوان یافت و هر علم صحیحی در شرق و غرب عالم وجود داشته باشد، یقیناً با وجود گرانقدر ایشان پیوند دارد؛ بنابراین، حق و باطل برمبنای نسبتداشتن یا نداشتن با این بزرگواران بهعنوان ابواب الهی مشخص میشود و معنا مییابد. کسی که به بابالله و به دیگر سخن، امام مفترضالطاعة اعتقاد نداشته باشد، مؤمن نیست؛ هرچند بهظاهر، مدعیِ باورمندبودن به اصولی همچون توحید و معاد باشد؛ بدین ترتیب، یکی از معانی توحید و دینداری که توسط آن میتوان صحت این دو مقوله را ارزیابی کرد، سلامت اعتقادی درحوزۀ امامت است و توحید و دینداری بدون امامت، هیچ معنایی ندارد. ما مسلمانان، ملزم به رجوع به بابالله در تمام امورمان هستیم؛ حال آنکه برخی جریانهای انحرافی ازطریق مداخله در امامتباوری، نهتنها به بدنه و ظاهر دین، بلکه در سطحی عمیقتر، به ریشۀ آن آسیب میزنند؛ مانند تصوف که بهظاهر، نیاز به امام مفترضالطاعة را میپذیرد؛ اما آن را به قلمرو دین و معنویات محدود میکند؛ حال آنکه حضرت زهرا- سلام الله علیها- در کلامی روشنگر، اهلبیت- علیهم السّلام- را «اَلطَّبینُ فی أَمرِ الدُّنیا وَ الدّین» (حاذق، شاطر و استاد در تمام امور مربوط به دنیا و دین) دانستهاند. با توجه به این کلام بانوی دو عالَم، امام در تمام امور دینی و دنیایی، بابالله است و ما مأمومان در هیچکدام از این حوزهها، از وجودش بینیاز نیستیم.
00:00
00:00