براساس قاعدهای کلی، شرط مهم و اصلیِ پذیرش سامانۀ قابل تمسک درحوزۀ دینداری، طراحیشدن آن سامانه ازجانب خداوند متعال است و نباید سامانههای بهوجودآمده بهدست انسانها را قبول کرد؛ بنابراین، در مبحث امامت و ولایت، سقیفه از آن جهت مردود است که کسانی جز خدا برای دستیابی به مقاصد خویش، آن را ساخته و پرداختهاند. تعبیر «بابالله» در ادبیات دینیِ ما ازنوع توقیفی است؛ بدان معنا که ازجانب خدا و صرفاً در توصیف امام مفترضالطاعة مجعول، منصوب و منصوص آمده و برساختۀ ذهن علمای امامیه نیست؛ به دیگر سخن، اَبَرواژۀ «بابالله» را میتوان دقیقاً مترادف تبیینی با ترکیب وصفیِ «امام مفترضالطاعة» دانست که سلسلۀ امامت، از پیامبر- صلّی الله علیه و آله- تا امام عصر- أَرواحُنا فِداه- را شامل میشود. برای تنظیم عبادات، اطاعات، مناسک و شعایری که ما را به رضایت الهی میرسانند، فقط باید از این باب وارد شویم؛ در غیر این صورت، دینداریِ ما آسیب اساسی خواهد دید و هیچکدام از عبادتهایمان در پیشگاه الهی پذیرفته نخواهد شد. امیر مؤمنان- علیه السّلام- در خطبۀ 154 نهج البلاغه، اهلبیت (چهارده معصوم)- سلام الله علیهم- را «اَلخَزَنَةُ وَ الأَبواب» نامیدهاند؛ زیرا هریک از آن بزرگواران در زمان حیات خویش، بابالله بهشمار میآیند و ورود به خانۀ دینداری باید صرفاً از این ابواب صورت گیرد؛ وگرنه دینداری صحیح نخواهد بود و دقیقاً بر همین اساس، رویکرد سقیفه درخصوص موضوع جانشینیِ نبی اکرم- صلّی الله علیه و آله- رد میشود.
00:00
00:00