دیگر ویژگی و بهتعبیری سرمایۀ امام که اساس مفترضالطاعةبودنِ او بهشمار میآید، عصمت است که درزمرۀ باورهای قطعیِ امامیه درخصوص امام قرار دارد. شایان ذکر است که عصمت بهمعنای موردنظر دربارۀ امام با عصمت در معنای عام آن که دربارۀ انبیا و رسل- علیهم السّلام- بهکار میرود، تفاوت دارد و مشخصاً با حوزهای نسبت مییابد که در آن، خداوند متعال به امام اجازه داده است به تدبیر امور مردم بپردازد. برخی صاحبنظران درخصوص این مبحث، شبههای بدین شرح را مطرح کردهاند که در ادبیات رواییِ شیعۀ امامیۀ نخستین، چیزی بهنام عصمت دیده نمیشود و هشام بن حَکَم آن را در ادبیات کلامیِ شیعه وارد کرده است. در پاسخ میتوان گفت شاید واژۀ «عصمت» در این بخش از گنجینۀ کلامیِ شیعه وجود نداشته باشد؛ ولی درصورت تعمق در این آثار، به وجودداشتن مفهوم عصمت و باور به این ویژگی درخصوص امامان- علیهم السّلام- پی میبریم. در ادبیات دینیِ امامیه، روح، معانیِ متفاوتی دارد و مخلوقات گوناگون دارای ارواح مختلفی هستند؛ چنانکه هریک از انسانهای مؤمن و کافر، تعداد مشخصی روح دارند و فراتر از آنها امام مفترضالطاعة، دارای روحی بهنام روحالقُدُس است که نقشی مهم تحت عنوان «تسدید الإمام»، یعنی ایجاد ویژگی معصومیت در وجود او را ایفا میکند؛ بنابراین، در گنجینۀ ادبیات دینیِ ما شیعیان تا مقطعی مشخص، از تعبیرهای «تسدید» و «مسدَّد»، مفاهیم عصمت و معصومبودن برداشت میشود و نمیتوان وجود چنین مفاهیمی را انکار کرد. عصمتی که در این ساحت دربارهاش سخن میگوییم، چیزی فراتر از عصمت نبی است و مشخصاً درخصوص اموری مصداق مییابد که نمیتوان آنها را در کتاب و سنت یافت؛ بدین ترتیب، در این حوزهها باید تماموکمال از امام اطاعت کرد و رضایت و غضبش را رضایت و غضب الهی دانست.
00:00
00:00