جعل، تعیین مقام امام مفترضالطاعة ازسوی خداوند متعال است که ما انسانها از آن بیخبریم. نصب و نصّ درخدمت جعل قرار دارد و آن را آشکار میکند؛ بدان معنا که ما انسانها زمانی از جعل امام آگاه میشویم که خدا در یک فرایند نصب و نصّ، ما را از این جعل باخبر کند. نصب و نصّ را صرفاً کسی میتواند انجام دهد که خودش قبلاً ازسوی خدا جعل و نصب شده باشد. در ماجرای غدیر، جعل امیرالمؤمنین- علیه السّلام- بهعنوان امام مفترضالطاعة، مدتها قبل، ازجانب پیامبر- صلّی الله علیه و آله- انجام شده بود و در تاریخ هجدهم ذیحجۀ سال دهم هجری، نصب آن حضرت به مقام امامت و آگاهانیدن مردم از این رویداد صورت گرفت. حال باید ببینیم عقل ما در ارتباط با امام مفترضالطاعة، چه نسبت و کارکردی دارد. در پاسخ به این سؤال میتوان گفت بهطور کلی، مباحث دینی بر دو دستۀ واجبالعقل و واجبالسمع (سمع بهمعنای وحی که یکی از مصادیق آن، امام است) تقسیم میشوند؛ بدان معنا که در مواجهه با برخی مسائل دینی مانند اعتقادات، تعقل کفایت میکند؛ برخلاف برخی مسائل دیگر مانند احکام که درخصوص آنها باید تابع سمع (وحی) بود. عقلی که تحت مدیریت حجتالله (امام مفترضالطاعة) قرار نگیرد، در مباحث دینی و اعتقادی، ناتوان است و راه به جایی نمیبَرَد. ازمنظر امیر مؤمنان- علیه السّلام- حجتالله عقل پنهانشده (دفینهایِ) ما را اِثاره (زیرورو) میکند. امامیه معتقدند عقل هم در علم و فهم، و هم در نتایج تعقل به سمع (وحی) محتاج است و نمیتواند از آن جدا شود؛ تا آنجا که وحی حتی کیفیت استدلال را به عقل نشان میدهد. امام مفترضالطاعة، مربّیِ ما انسانهاست و تربیت تمام بخشهای وجود ما و ازجمله عقلمان را برعهده دارد. با توجه به آنچه گفتیم، غدیریبودن ما حتی بر تعریفی که از عقل داریم، کارکرد و رفتار عقلانیمان، و توجه عقلانیِ ما به دین اثر میگذارد و آن را جهت میدهد.
00:00
00:00