یکی از مباحث و باورهای مهم درحوزۀ توحید، ربوبیت است که در لغت یعنی مالکیت. «ربّ البیت» (صاحب و مالک خانه) حق تدبیر، تصرف و قاعدهگذاری در امور داخل خانه را دارد و به همین صورت، تنها مرجع دارای صلاحیت تدبیر و تصرف در امور آدمی، خالق و مالک او، یعنی خداوند متعال است. مشرکان در خالقیت خدا تردیدی نداشتند؛ بلکه مشخصاً برسر توحید در ربوبیت با انبیا دچار اختلافنظر بودند و به دیگر سخن، خالق و ربّ را یکی نمیدانستند. حال، اگر بپذیریم که ربوبیت، تصرف و تدبیر، صرفاً شأن خالق است و لا غیر، این سؤال مطرح میشود که مگر امر و نهی امام مفترضالطاعة در زندگیمان مصداق تدبیر نیست. در پاسخ میتوان گفت امر و نهی در زندگی ما انسانها درقالب دین ازجانب خدا و نبی او به امام تفویض میشود و ما ملزم به تبعیت از امام مفترضالطاعة هستیم؛ بنابراین نباید تدبیرکردن امام در زندگیمان را مصداق شرک و مُنافی با توحید در ربوبیت بدانیم. براساس تصریح صورتگرفته در قرآن کریم، تردیدی وجود ندارد که خالق باید مالک و ربّ نیز باشد. از آن سوی، امام مفترضالطاعة، مدبّر امور زندگی ماست. حال، برای پیونددادن این دو گزاره و حل تناقض ظاهریِ میان آنها، به دو مؤلفه و حلقه بهنام جعل و نصب نیاز داریم؛ بدان معنا که باید امام مفترضالطاعة را مجعول و منصوب ازجانب خداوند دارای وجوب اطاعت ذاتی بدانیم تا بدین ترتیب، مشکل تداخل میان افتراض الطاعة با توحید و شرک ربوبی حل شود. دیگر نکتۀ درخور ذکر که به فهم مطلب موردنظرمان کمک میکند، مبحث حقیقت و مَجاز است. وقتی کلمهای را بهشرط وجود علاقه و قرینه، در معنای غیرقاموسی (غیرموضوع) آن بهکار میبریم، این معنا ازنوع مَجازی (درمقابل حقیقی) است. حال، در بحث توحید ربوبی و جعل و نصب امام میتوان گفت اگر خدا فردی را بهعنوان مفترضالطاعة جعل و نصب کند، برای تبعیت از این فرد به اعلام و اعلان (نصّ) درخصوص جعل و نصب الهی نیاز داریم. این اعلام و اعلان، برابر با علاقه و قرینه در بحث مَجاز است و براساس آن، مشکل تداخل و تناقض میان افتراض الطاعة با توحید و شرک ربوبی حل خواهد شد.
00:00
00:00