چهارمین رویکرد به غدیر، متعلق به عالمان و مورخان امامیه است که این واقعه را بهشکل دقیق و صحیح آن، بهگونهای که در هجدهم ذیحجۀ سال دهم هجری اتفاق افتاده است، ذکر کرده و خطبۀ پیامبر- صلّی الله علیه و آله- در این روز را آورده و هدف از آن را نصب امیرالمؤمنین- علیه السّلام- بهعنوان مولا و امام مسلمانان دانستهاند (مانند آنچه در الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد از شیخ مفید مشاهده میکنیم). نکتۀ قابل توجه درخصوص مواجهۀ خاص و هدفمند مورخان اهل سنت با ماجرای غدیر، آن است که نوع پردازش تند و گزندۀ آنان به این رویداد با شیوۀ پرداختنشان به دیگر وقایع دارای نسبت و ارتباط قوی با امیر مؤمنان- علیه السّلام- مانند لیلة المَبیت، مباهله، و جنگهای تبوک و خیبر تفاوت اساسی دارد. علت این مسئله آن است که در رویداد غدیر، بهرۀ کلامی، معرفتی و اعتقادیِ فربهی را میتوان یافت که درصورت پرداختن به آن، دیگر مجالی برای ورود به مباحث و موضوعات دیگر فراهم نخواهد بود. اگر در ماجرای غدیر، افضلیت حضرت علی- علیه السّلام- را بپذیریم، مولابودنِ ایشان را بهمعنای أَولیٰبودنشان بدانیم و به امام و مفترضالطاعةبودنِ آن حضرت معتقد باشیم، درمییابیم که این حادثۀ تاریخی، میدانی گسترده برای کسب بهرههای کلامی، اعتقادی و معرفتی است. جریان خصم و رقیب نیز کاملاً از این بهرهها آگاهی دارد و بدین سبب، در نقل رویداد موردبحث، تعمداً بهگونهای بدان میپردازد که بهرههای مذکور از آن حاصل نشوند. دو مورد از مهمترین مبانی کلامی، اعتقادی و معرفتیِ مورخان اهل سنت درخصوص غدیر بدین شرحاند:
الف) امامت، مبتنیبر نصّ نیست و امام را نمیتوان منصوب ازجانب خداوند متعال دانست؛ بلکه از راههایی همچون شورا، اجماع و انتخاب صورتگرفته ازسوی مردم میتوان امام را تعیین کرد.
ب) تمام صحابه از ویژگی عدالت برخوردارند و به هرکدامشان اقتدا کنیم، هدایت خواهیم شد.
در رد مبنای دوم میتوان گفت صحابهای که حاضر نشدند با علی- علیه السّلام- بهعنوان مولا و جانشین نبی مکرّم اسلام- صلّی الله علیه و آله- بیعت کنند و آن حضرت را خانهنشین کردند، نمیتوانند عادل باشند و از این روی، هرگز عجیب نیست که بخشی مهم از رویداد غدیر را بهنفع دیدگاهها و باورهای کلامی- اعتقادیشان تقطیع و تدوین کنند.