سکوت، زمانی ارزش دارد که فرد بهرغم داشتن حرفهای زیاد برای گفتن، ساکت شود. در تعریفی مختصر و مفید میتوان گفت سکوت نه بهمعنای دهانبستن و چیزینگفتن، بلکه مشخصاً عبارت است از مدیریتکردن زبان و کلام خود که در میزان قوّت عقل ریشه دارد؛ به دیگر سخن، انسان عاقل، قادر به مدیریتکردن کلام خویش است. مدیریت کلام (اِعرابُ القَول)، خود بر سه بخش تقسیم میشود: نخست، مدیریت محتوای گفتار؛ دوم، مدیریت زمان و مکان بیان؛ سوم، مدیریت منهج و متد (لحن). یکی از اوصاف پسندیدۀ اهلبیت- علیهم السّلام- این است که آن بزرگواران، «أُمَراءُ الکَلام» هستند؛ بدان معنا که عالیترین سخنان را بیان فرمودهاند؛ همچنین آنان بر کلام، فرمانروایی دارند؛ نه اینکه کلام بر ایشان مسلط باشد و درنتیجه، سخنی را بر زبان بیاورند که از گفتنش پشیمان شوند. بهعنوان قاعدهای کلیدی میتوان گفت کسانی که هنگام صحبتکردن دربارۀ رفتار و گفتارشان، زیاد از واژۀ «کاش» استفاده میکنند، سخن و عملکرد عاقلانه ندارند؛ زیرا این واژه، بیانگر تأسف از موضوعی است که تمام شده و دیگر وجود ندارد. شاقول مدیریت زبان، رضایت خداست؛ نه منافع خود فرد و خانوادهاش. هرچقدر کمتر صحبت کنیم، بیشتر فکر خواهیم کرد و مادامیکه حرف میزنیم، قادر به اندیشیدن نخواهیم بود. در فرایند تعامل با دیگران، شنیدنِ سخنان طرف مقابل، هنر و مهارتی بسیار مهم است که باید فراتر از سخنگفتن، از آن برخوردار باشیم. وقتی در زندگی ما دو با چند گزینه با هم تزاحم دارند، باید ازمیان آنها موردی را انتخاب کنیم که از خواهش نفس، دورتر و با نظر خدا سازگارتر باشد.
ویدیو جلسۀ پنجاه و هفتم
صوت جلسه
فایل های مرتبط
# | عنوان | دریافت |
1 | متن احادیث | دریافت فایل |