در حال بارگذاری
دانلود اپلیکیشن

جلسۀ اول: تربیت علمی

نخستین سؤالی که در این مبحث مطرح می‌شود، آن است که چرا گاه فرزندانمان از علم‌آموزی بدبین می‌شوند.آ
همان‌گونه که می‌دانیم، فرزندان ما غیراز زمان‌هایی که درس می‌خوانند و به مدرسه می‌روند، اوقات فَراغتی نیز دارند که باید آن را به مسائل شخصی خود یا تعامل و ارتباط با اولیا اختصاص دهند. مسائل شخصیِ فرزندان عبارت‌اند از: انجام‌دادن آداب و مناسک مذهبی‌؛ پرداختن به فعالیت‌های علمی، هنری و ورزشی؛ کسب مهارت‌های اجتماعی از راه‌هایی همچون رفت‌وآمد با دیگران و برقرارکردن تماس و ارتباط با آنان؛ یادگیری سواد رسانه‌ای و همچنین کسب سواد بدن، یعنی تأمین بهداشت و سلامت جسمانی خویش ازطریق شناخت بدن خود. از دیگر مسائل مهم در این حوزه، کسب سواد مالی را می‌توان ذکر کرد که عبارت است از چگونگی استفاده از اقتصاد خانواده، اقتصاد شخصی و آموختن این مسئله که چگونه می‌توان به‌شیوۀ درست، اموال را تولید، ذخیره و مصرف کرد. مهارت‌های خانه‌داری از دیگر ضرورت‌هایی است که فرزندانمان، چه دختر و چه پسر باید آن را فراگیرند. دیگر مسئلۀ مهم برای زندگی‌کردن فرزندانمان در جامعه، تلاش آنان برای یادگیری آداب شهروندی است که به‌منظور تبدیل‌شدن به شهروندان موفق ضرورت دارد و مسائلی از این دست را شامل می‌شود: چگونه می‌توان از جایی به جای دیگر رفت؟ وسایل نقلیۀ عمومی و خصوصی کدام‌اند؟ چگونه می‌توان مایحتاج خود را به‌شکل صحیح خریداری کرد؟ همۀ این موارد را فرزندانمان باید در اوقات فراغتشان یاد بگیرند.
سؤال بسیار اساسی‌ای که درخصوص درس‌خواندن فرزندان و تربیت علمی آنان مطرح می‌شود، این است که چرا فرزندان ما از مشق‌نوشتن و درس‌خواندن متنفر شده‌اند. در پاسخ می‌توان گفت شاید علت این نفرت، کسالت و بی‌میلی، نظام آموزشی دچار اشکال و رفتارهای نادرست اولیا باشد. واقعیت این است که فرزندان ما به‌ناچار، درس‌خواندن را می‌پذیرند و بنابراین، یکی از کارهایی که در پایان سال تحصیلی انجام می‌دهند، پاره‌کردن کتاب‌های درسی‌شان است تا بدین صورت، به‌قول خودشان، «دلشان خنک شود». آیا وظیفۀ کتاب‌های درسی، این نبود که سرنخ‌هایی را به ما بدهند تا با استفاده از آن‌ها در تربیت علمی فرزندانمان عملکردی موفقیت‌آمیز داشته باشیم؟ چرا باید دانش‌آموزان از درس و تکلیف، گریزان باشند؟
وقتی فرزند ما درحال رشدکردن است، به‌موازات رشد فیزیولوژیک، به‌لحاظ اخلاقی و عقلی نیز متحول می‌شود و تکامل می‌یابد؛ یعنی درطول دوران رشد، قدرت شناخت وی تغییر می‌کند. یکی از روان‌شناسان مشهور درزمینۀ رشدِ شناختی به‌نام ژان پیاژه مراحل سِیر تحول عقل و رشد شناختی را براساس سنّ فرزندان، این‌گونه تقسیم‌بندی کرده است:
الف) مرحلۀ حسی- حرکتی (از بدو تولد تا دوسالگی): در این مرحله، هماهنگی و تقویت حواس پنج‌گانه انجام می‌شود.
ب) مرحلۀ پیش‌عملیاتی (دو تا هفت‌سالگی): در این مرحله، کودک دائماً خزانۀ فایل‌های ذهنی‌اش را با استفاده از تجربه‌های مختلفی که دربارۀ جهان به‌دست می‌آورَد، پر می‌‎کند.
ج) مرحلۀ عملیات عینی (هفت تا یازده‌سالگی): در این مرحله، شناخت در فرزند، دقیقاً براساس آن چیزی شکل می‌گیرد که او توسط حواس پنج‌گانه‌اش حس می‌کند.
د) مرحلۀ تفکر انتزاعی یا صوری (یازده تا پانزده‌سالگی).
پیاژه معتقد است یادگیری زمانی تحقق می‌یابد که رشد شناختیِ لازم برای فراگیریِ محتوای علمیِ موردنظر حاصل شده باشد. براساس نظریۀ این روان‌شناس می‌توان به راهبردهایی بدین شرح دست یافت:
الف) مفاهیم آموزشی، مهارت‌ها و نگرش‌های موردانتظار باید متناسب با سنّ دانش‌آموزان و رشد ذهنیِ آنان عرضه شوند.
ب) مواد آموزشی و محتوا باید موردعلاقه و انگیزه‌آفرین باشند. ایجاد علاقه به یادگیری بدان معناست که بچه‌ها از خود یادگیری لذت ببرند؛ نه از نتایج و دستاوردهای آن.
ج) آموزش باید ازنوع کودک‌محور باشد و مفهوم را باید بنابر خواست و تحریک ذهنیِ کودک و میزان شناخت او عرضه کرد؛ نه براساس آنچه آموزش‌و‌پرورش تعیین کرده است.
د) تجربه‌های جدید کودک باید مبتنی‌بر تجربه‌های دست‌اول یا تجربیات قبلیِ خود او باشند؛ یعنی تجربه‌هایی که خودش با آن‌ها مواجه شده باشد.
به‌عقیدۀ پیاژه، برای اصلاح‌کردن باورهای ذهنی دانش‌آموزان باید نوعی بی‌ثباتی و نبودِ تعادل را در ذهن آنان و باورهای ذهنی‌شان ایجاد کرد.
در تربیت علمی، جنبه‌های مختلفی از وجود فرزندانمان را رشد می‌دهیم که یکی از آن‌ها خلاقیت است. فرزندان ما از زوایای مختلفی به هر موضوع می‌نگرند و پدیده‌های اطراف خود را به‌صورت منفرد نمی‌بیند؛ بلکه آن‌ها را با دانسته‌های خویش با تجربه‌های قبلی‌شان ممزوج می‌کنند و سپس به نتیجه‌ای مشخص دست می‌یابند.
نبودِ تعادل در باورهای ذهنی، سبب سست‌شدن پایه‌های باورهای کهنه می‌شود و ذهن را برای پذیرش باورهای نوین آماده می‌کند؛ البته نباید مستقیماً به‌سمت باورهای ذهنیِ فرزندان هجوم آورد و آن‌ها را نقد کرد. ایجاد یک محیط خانوادگی امن که در آن، فرزندان بتوانند به‌راحتی ابراز عقیده کنند، یکی از ارکان مهم فرایند یاددهی- یادگیری است که غفلت‌کردن از آن، سبب تضعیف انگیزۀ آنان برای تغییردادن باورهای ذهنی‌شان خواهد شد.
یادمان باشد که یافته‌های ما بزرگ‌سالان، مبتنی‌بر تجارب فراوانی است که قبلاً و به‌تدریج جمع‌آوری کرده‌ایم؛ بدان معنا که درواقع، اغلب چیزهایی را که فکر می‌کنیم در دوران تحصیل آموخته‌ایم، در سالیان بعداز تحصیل، یعنی زمانی فراگرفته‌ایم که آزاد بوده‌ایم تا خودمان را آموزش دهیم.
علم‌آموزی پیش‌از آنکه کسب مجموعه‌ای از پاسخ‌ها باشد، روش جست‌وجوگریِ «چرا»ها و «چگونگی»هاست؛ از این روی باید جست‌وجوگرهایی را تربیت کنیم که به‌دنبال یافتن پاسخ‌هایی برای این «چرا»ها و «چگونگی»ها باشند.

ویدیو جلسۀ اول

فایل های مرتبط

# عنوان دریافت
1 فایل ضمیمه تربیت علمی جلسه اول دریافت فایل

برای دوستان خود ارسال کنید.

از طریق زیر می توانید این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید.

واتساپ تلگرام