
- 13 دی 1403
- نویسنده: راز نگاه آفتابگردان
تکلیفِ «تکلیف» چیست؟
نظام اجتماعی و آموزشیِ کشور ما بهگونهای است که فرزندانمان در شش یا هفتسالگی، رسماً وارد مدرسه میشوند و تحصیل علم را آغاز میکنند. از این هنگام، تعامل بهینه میان والدین و معلمان ضرورتی چشمگیر مییابد؛ زیرا درصورت تحققیافتن آن، فرزندان خانواده که درعین حال، دانشآموزان مدرسه نیز هستند، مراحل و مدارج تحصیلی را به بهترین شکل ممکن خواهند گذراند و درنهایت، بهعنوان افرادی مجهز به دانش و آگاهی به عرصۀ اجتماع قدم خواهند گذاشت.
یکی از مباحث درخور توجه و تأمل در فرایند آموزشوپرورش فرزندانمان بهویژه در سالهای آغازین ورود آنان به مدرسه، تکلیف درسی است که صاحبنظران برسر مسائلی همچون وجودداشتن یا حذفشدن، حجم، محتوا، کارکرد، و هدف و چشمانداز موردنظر از طراحی آن، دیدگاههای متفاوتی دارند و هریک از آنها براساس دلایل مشخص، نظامی خاص را در این حوزه تعریف و تعیین میکنند.
بهعنوان قاعدهای کلی میتوان گفت دستکم درخصوص دانشآموزان دورۀ ابتدایی، ساعتهای شبانهروز آنان را بر سه بخش باید تقسیم کرد: هشت ساعت برای خوابیدن، هشت ساعت برای درسخواندن و هشت ساعت بهعنوان اوقات فَراغت که دراختیار آنهاست و میتوانند در این بازۀ زمانی، با صلاحدیدِ والدینشان به امور موردعلاقۀ خود مانند بازی، تفریح و تماشاکردن تلویزیون بپردازند. همانگونه که در این تقسیمبندی مشخص است، فعالیتهای درسی و آموزشی باید درطول شبانهروز، حداکثر، هشت ساعت از زمان فرزندان ما را به خود اختصاص دهند؛ زیرا تحصیل علم، یکی از کارهایی است که آنان باید انجام دهند و علاوهبر آن، امور دیگری نیز در زندگی وجود دارند که پرداختن به آنها برایشان ضرورت دارد.
حال، این سؤال مطرح میشود که با توجه به تقسیمبندی ذکرشده، معلمان باید چه میزان تکلیف را با چه محتوا، رویکرد و هدفی برای دانشآموزان دورۀ ابتدایی تعیین کنند تا آنان به رشد و پیشرفت متعادل و همهجانبه در تمام ابعاد و امور زندگیشان دست یابند و از هیچیک از مقاصد خویش بازنمانند. در پاسخ به این سؤال میتوان گفت میان دیدگاههای صاحبنظران و درنتیجه، عملکرد معلمان در این حوزه، تفاوتهایی چشمگیر وجود دارد. گروهی معتقدند حجم تکالیف باید متوسط یا حتی زیاد باشد تا ازطریق انجامدادن آنها هم تحکیم آموختههای دانشآموزان بهنحو احسن صورت گیرد و هم معلمان، قادر به ارزیابی دقیق و درست آنان باشند. از آن سوی، بهعقیدۀ برخی دیگر، تکلیف درسیِ خارج از مدرسه، دستکم برای دانشآموزان دبستانی، اساساً لازم نیست و نهایتاً میتوان متناسب با سنّ و توان آنها کمترین میزان از تکلیف را البته بهصورتی خلاقانه و هدفمند برایشان درنظر گرفت تا از این رهگذر، مزایای موردنظر از طراحی تکالیف حاصل شوند و مضرات ناشی از تکالیف زیاد نیز کودکان را تهدید نکنند.
تکلیف درسی، مزایا و درعین حال، معایبی دارد که در ادامه، مهمترین مصادیق هریک از آنها را بدین شرح برمیشمریم:
الف) مزایای تکالیف:
بر هیچ کسی پوشیده نیست که تکالیف درسی، دانش و مهارت کودک را ارتقا میدهند و حس مسئولیتپذیری را در وجودش ایجاد و تقویت میکنند؛ همچنین اهتمام وی به انجامدادن آنها فرصتی است برای یادگیری و تمرینکردن مدیریت زمان، نظم، استقلال و خودکنترلی. علاوهبر موارد ذکرشده، تکالیف به والدین کمک میکنند تا بر فرایند یادگیری کودک نظارت دقیق و کامل داشته باشند و درصورت مشاهدهکردن مشکلاتی در این حوزه، ازطریق ارتباط و تعامل با معلمان، اقدامات لازم را برای حلکردن مسائل انجام دهند.
ب) مضرات و آسیبهای تکالیف:
یکی از مهمترین معایب تکلیفدهی به کودکان، آن است که در این فرایند، همۀ آنان بدون توجه به تواناییها و استعدادهایشان کاری یکسان را انجام میدهند و تفاوتهایشان درنظر گرفته نمیشود. تکالیف زیاد و سنگین نهتنها موجب ارتقایافتن دانش و مهارت کودک نمیشوند؛ بلکه نتیجۀ عکس میدهند و بیعلاقگی او به درس و مدرسه را بهدنبال دارند. از دیگر معایب تکالیف زیاد و سنگین، موارد ذیل درخور ذکرند: ایجاد استرس و دلهره در کودک؛ تأثیر منفی بر سلامت جسم کودک؛ وقتگیربودن؛ بازداشتن کودک از انجامدادن دیگر فعالیتهای ضروری مانند تحرک، بازی، تفریح و نیز تقویت مهارتهای کلامی، شناختی، اجتماعی و عاطفی؛ ترغیب کودک به تقلب و کپیبرداری از تکالیف دیگران؛ ایجاد احساس خستگیِ فکری و جسمی و درنتیجه، کاهشدادن تمرکز و یادگیری؛ صورتدادن تغییرهای منفی در خُلقوخوی کودک.
با استفاده از راهکارهایی به شرح ذیل، معلمان و والدین میتوانند از تکالیف بهعنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت کودکان بهره گیرند و مضرات و آسیبهای آنها را به کمترین میزان ممکن برسانند:
- طراحیکردن تکالیف با سه هدف عمقبخشیدن به آموختهها، تثبیت آنها در ذهن کودک و ایجاد مهارت در وی؛
- بهوجودآوردن جذابیت در فرایند آموزش و تکلیفدهی بهمنظور علاقهمندکردن کودک به درس و مدرسه؛
- تمرکز بر آموزشدهی ازطریق بازی بهجای افزایشدادن حجم تکالیف؛
- پرهیز از توسل به زور و اجبار برای واداشتن کودک به انجامدادن تکالیف؛ زیرا تکلیف اجباری نهتنها موفقیت کودک را بهدنبال ندارد؛ بلکه موجب تنفر او از درس و آموزش میشود.
در این حوزه، علاوهبر موارد یادشده، بهصورت خاص، والدین وظایفی بسیار مهم و خطیر را برعهده دارند که ازطریق اهتمام به انجامدادن آنها میتوانند به رشد و پیشرفت فرزندشان کمک کنند:
- نظارت بر فرزندان و راهنمایی و تشویقکردن آنان درعوض انجامدادن تکالیف بهجای آنها؛
- تقویت انگیزۀ کودکان ازطریق معرفیکردن تکلیف بهعنوان فرصتی برای پیشرفت آنان، نه صرفاً وظیفهای که باید انجام دهند؛
- حفظ خونسردیِ خویش و داشتن نگرش مثبت در زمانی که فرزندشان مشغول انجامدادن تکلیف است؛
- کمک به تقویت استقلال کودک ازطریق محدودکردن کمکها و راهنماییهای خود به موارد ضروری و مبتنیبر درخواست او از ایشان؛
- اهتمام اساسی به تقویت و رشد آگاهی در کودکان بدان منظور که آنان، خود به وظایففشان واقف باشند و آنها را بهنحو احسن انجام دهند؛
- گفتوگوی هدفمندانه با کودک درصورت بیحوصلگیِ او و تمایلنداشتن وی به انجامدادن تکالیفش.
پست های مرتبط
صداقت، معیار زیباییِ ماندگار
صدق، راستیورزیدن در نیت، گفتار و کردار است. صداقت در قلب، افعال، گفتار و تعاملات نمود مییابد. فرد صادق خیانت نمیکند، حقیقت را پنهان نمیسازد و در معاملات و ارتباطات خود راستگو و درستکار است. صداقت، بنیان اعتماد و اخلاق در جامعه است.

راز نگاه آفتابگردان
- 17 بهمن 1403
من میترسم!
ترسهای کودکان، ریشهها و دلایل مختلفی دارند و درصورت حلنشدن این مشکل، آنان در دوران کودکی و چه بسا در تمام زندگیشان آسیبهای اساسی خواهند دید. والدین در کمک به کودک برای غلبه بر ترسهایش نقشی مهم دارند.

راز نگاه آفتابگردان
- 17 بهمن 1403