
- 26 دی 1403
- نویسنده: راز نگاه آفتابگردان
خانوادهبانی
امروزه، مسائل و مشکلات متعدد و متنوعی بهویژه درحوزۀ روابط همسرانه و تربیت فرزندان، خانوادهها را تهدید میکنند و از این روی، زن و شوهر باید همچون دو نگهبان و باغبان دلسوز، دوشادوش یکدیگر، با هوشیاری، آگاهی و مسئولیتپذیری، از این نهاد بنیادین سازندۀ اجتماع محافظت کنند و مانع آسیبدیدن آن شوند. برای تحققیافتن این هدف والا و متعالی، هردوی آنان باید بکوشند تا در وهلۀ نخست، همسرانی شایسته برای هم و پساز آن، والدینی خردمند و وظیفهشناس برای فرزندانشان باشند.
بیتردید، خانوادهای از آسیبها و خطرهای گوناگون دراَمان خواهد بود که ریشههای محکمی داشته باشد و بنابراین، زن و شوهر باید برای استحکامبخشیدن این ریشهها بهنحو احسن تلاش کنند. نباید سادهانگارانه تصور کرد صِرفِ مقیدبودن به باورهای مذهبی، مانع از صدمهدیدن خانواده میشود؛ زیرا درکنار این باورها پایبندی به تکالیف و مسئولیتهای همسرانه، پدرانه و مادرانه در تأمین سلامت خانواده ضرورتی انکارناپذیر دارد. زن و شوهر باید همسر و فرزندان خویش را امانتهای الهی و به دیگر سخن، برگههای امتحانیای ازجانب خداوند متعال بدانند و عملکردشان درقبال آنها بهگونهای باشد که درنهایت، در پیشگاه الهی، روسفید و سربلند شوند.
در فرایند خانوادهبانی، نقش خطیر و مهم بانوی خانه، حسن التبعل است که در تعریفی مختصر و مفید میتوان آن را بهمعنای خانهداری و خانهبانی در معنای عام کلمه دانست؛ نه صرفاً خوب شوهرداریکردن و انجامدادن اموری همچون آشپزی، نظافت و خیاطی؛ به بیان روشنتر، این خانهداری و خانهبانی مشخصاً عبارت است از خودبانی، همسربانی و فرزندبانی، یعنی ادارهکردن امور خانواده در این سه سطح و حوزۀ بنیادین که دارای قلمرو معنایی و مسئولیتیِ بسیار فراتر از آشپزخانهداری، و دشواریها و پیچیدگیهای خاص خود است. تبعل در روح و جان زن ریشه دارد و دقیقاً مرتبط با تواناییهای اوست.
برای تحققیافتن این هدف، در نخستین گام، مادران باید دخترانشان را بهگونهای تربیت کنند که حسن التبعل را خوب و کامل بلد باشند. در مرحلۀ بعد، مردان باید بانوانی را به همسری برگزینند که از این ویژگی برخوردار باشند؛ البته مردان پیشاز آنکه حسن التبعل را در شخصیت و عملکرد همسران خویش جستوجو کنند، خود باید بهمعنای واقعی کلمه، بَعل باشند تا بهعنوان مرد و تکیهگاه خانواده، نقش همسرانه و پدرانه را بهنحو احسن بهجای آورند.
مرد و زن، هردو باید در پایِشِ فرزندان و مراقبت و محافظت از آنان دربرابر آفتها و خطرهای گوناگونی که اخلاق و شخصیتشان را تهدید میکنند، کوشا و هوشیار باشند و پیشاز آنکه عوامل مخرّب بیرونی، تربیت آنها را به سمتوسوی موردنظرشان منحرف کنند، در جایگاه والدین، پایههای شخصیت فرزندان خویش را با استواریِ هرچه تمامتر بنا نهند؛ بهگونهای که هیچ فرد، گروه یا عاملی قادر به اثرگذاری بر تفکر، اخلاق و باورهای فرزندان آنها نباشد.
شایان ذکر است که درصورت کوتاهیکردن در انجامدادن وظایف خویش درقبال همسر و فرزندانمان، هرگز نمیتوانیم و نباید گناه را به گردن جامعه و اوضاع نابسامان آن بیندازیم و بدین صورت، درصدد توجیهتراشی برای قصور خویش برآییم؛ زیرا اصولاً هیچ جامعهای بدون مشکل نیست و وظیفۀ افرادی که در جایگاه زن، شوهر، پدر و مادر قرار میگیرند، آن است که در همین جامعۀ پر از خطر و طوفان، از خانوادۀ خویش دربرابر آسیبها و تهدیدهای گوناگون صیانت و محافظت کنند.
البته عملکرد ما در حفاظت از خانواده نباید مانند شیوۀ پلیس باشد؛ بلکه باید وظایف همسرانه، پدرانه و مادرانۀ خویش را هم خوب بشناسیم و هم دقیق و کامل بهجای آوریم؛ به دیگر سخن، منظور از این محافظت و مراقبت، مشخصاً مبادرت درقبال اعضای خانواده است؛ نه کنترلگریِ آنان و مأمورکردن افرادی برای پایِشِ آنها و گزارشدادن کارهای مختلفشان به ما.
یکی از اقدامات اساسی و مؤثر برای تحققیافتن این مبادرت، آن است که فرد از اموری که به وی مربوط نمیشوند و در حوزۀ استحفاظیِ او بهعنوان همسر، پدر و مادر قرار نمیگیرند، دست بکشد و بر وظایف خویش درقبال اعضای خانوادهاش تمرکز جویَد؛ درست مانند دانشآموزی که در جلسۀ امتحان باید به سؤالهای مندرج در برگۀ امتحانیِ خویش پاسخ دهد و به برگههای دیگران مشغول نشود. پرداختن به امور دیگران قبلاز انجامدادن وظایف خویش حتی اگر با نیت خیرخواهانه و انساندوستانه انجام شود، هیچ ارزشی ندارد؛ چون باعث میشود فرد، زمانش را در حوزهای که برایش دارای اولویت نیست، هدر بدهد و از تکالیف اصلیِ خویش بازمانَد. برای اینکه همسران و والدینی وظیفهشناس باشیم، میتوانیم فهرستی از امور «ما یعنی» (مسائل مربوط به ما) و فهرستی دیگر از امور «ما لایعنی» (مسائل بیارتباط با ما) را برای خودمان تهیه کنیم؛ سپس براساس آنها بر انجامدادن امور «ما یعنی» متمرکز شویم و از پرداختن به امور «ما لایعنی» برحذر باشیم و پیوسته خانوادۀ خویش را بر همه کس و همه چیز ترجیح و اولویت دهیم؛ مثلاً وقتی قرار است به سفر برویم، سعی کنیم تا آنجا که مقدور است، همسر و فرزندانمان را بهعنوان همسفر با خود ببریم؛ مگر آنکه سفر ما ازنوع کاری باشد یا آنها به دلایلی نتوانند همراهمان بیایند. شایان ذکر است که درحوزۀ امور «ما لایعنی» حتی عبادتکردنِ بیشازحد، بهگونهای که مانع وقتگذاری برای همسر و فرزندان شود، مذموم و منعشده است؛ چه رسد به کارهایی همچون اتلاف زمان برای گردش در فضای مجازی، تماشاکردن فیلم و سریال یا سرگرمکردن خود با بازیهای رایانهای که حاصلی جز آسیبدیدن خانواده ندارند. این مسئله بهقدری اهمیت دارد که زن و شوهر حتی باید شغل خود را نیز با مصالح خانواده تنظیم کنند و اجازه ندهند فعالیتهای کاریِ آنان بر وظایفشان درقبال همسر و فرزندان، تقدم یابد.
دیگر موضوع بسیار مهمی که بهویژه درخصوص مردان خانواده مصداق و ضرورت دارد، این است که آنان در تعامل با همسر و فرزندان خویش از وقار کافی برخوردار باشند؛ بدون اینکه خواسته یا ناخواسته، کاری کنند که اعضای خانواده از آنان بترسند. منظور از این وقار، دقیقاً مدیریتکردن امور گوناگون مربوط به اخلاق و شخصیت همسر و فرزندان و درعین حال، مهروَرزی به آنهاست. از این منظر، پدر باوقار، کسی است که در کانون خانواده از اقتدار کافی برخوردار باشد و درعین حال، همسر و فرزندانش از او ترس و وحشتی نداشته باشند. درنهایت، نوع ارتباط پدروفرزندی و میزان صمیمیت حاکم بر این روابط نشان میدهد که فرزندان چگونه تربیت شدهاند و پدر خانواده چقدر در تحققبخشیدن وقار و اقتدار بدون مهابت، توانا و موفق بوده است.
پست های مرتبط
کنترلگری ممنوع!
نگرش کنترلگرانه، معضلی مهم است که در جایجای جامعه، موجب بروز صدمات فراوان میشود و بهویژه در تعامل والدین و فرزندان، آسیبهایی چشمگیر را درپی دارد. پدر و مادر میتوانند با استفاده از راهکارهایی کنترلگری بر فرزندانشان را پایان بخشند.

راز نگاه آفتابگردان
- 27 بهمن 1403
صداقت، معیار زیباییِ ماندگار
صدق، راستیورزیدن در نیت، گفتار و کردار است. صداقت در قلب، افعال، گفتار و تعاملات نمود مییابد. فرد صادق خیانت نمیکند، حقیقت را پنهان نمیسازد و در معاملات و ارتباطات خود راستگو و درستکار است. صداقت، بنیان اعتماد و اخلاق در جامعه است.

راز نگاه آفتابگردان
- 17 بهمن 1403