در بخشی دیگر از کتاب کَشفُ المَحَجَّةِ لِثَمَرَةِ المُهَجَة، سید بن طاووس به موضوع تصدیق اهل تصدیق پرداخته؛ بدین شرح که گاه ممکن است فردی تجربهای شیرین از زندگی خویش را به بهترین شکل ممکن بیان کند؛ ولی عقل و قلب مخاطب او از قابلیت لازم برای دریافت آن تجربه برخوردار نباشد. کسی که درپی دستیابی به تجربههای زیستن با امام زمان- أَرواحُنا فِداه- است، باید قلب و عقلی سالم و لبریز از تصدیق اهل تصدیق داشته باشد. اهل تصدیق در این مبحث، معصومان- صلواتُ اللهِ علیهم أَجمعین- هستند که هم مصدَّق و هم مصدِّقاند و صفت صدّیق، برازندۀ وجود شریف و مقدس تمام آنهاست. تصدیق اهل تصدیق بدان معناست که فرد آنچه را اهلبیت- علیهم السّلام- تصدیق کردهاند، تصدیق کند و به آن باور استوار داشته باشد. برای عرض حاجات به پیشگاه والای ولیِ عصر- سلام الله علیه- و دریافت حاجات خویش از آن امام والامقام در عصر غیبتشان باید مانند فرزندی که از پدرش چیزی را درخواست میکند، با آن حضرت سخن بگوییم و حاجاتمان را از ایشان بخواهیم؛ با این تفاوت که در ارتباط با صاحبالزمان-أَرواحُنا فِداه- بُعد مسافت، معنایی ندارد و هرجا باشیم، ایشان کمترین زمزمههایمان را میشنوند. شیوۀ پاسخگویی حجتالله به درخواستهای ما شیعیان همچون شیوۀ خداوند متعال است؛ بدین نحو که ایشان یا حاجت ما را روا میفرمایند و یا با تفقد و عنایات خویش درصدد جبران آن برمیآیند. در سطحی فراتر، چه بسیار حوایجی که ما از پیشگاه شریف امام زمانمان نمیخواهیم؛ ولی آن حضرت بهسبب لطف و بزرگواریشان آنها را برآورده میکنند.
00:00
00:00