در حال بارگذاری
دانلود اپلیکیشن

جلسۀ سوم: شناخت دورۀ کودکیِ اول

هرچقدر کودکان در دوران کودکی اول، تجربه‌های بیشتری به‌دست آورند، میزان پردازش ذهن آن‌ها بیشتر ‌می‌شود و مطابق زبان علمی، سیناپس‌هایی که در مغزشان بین نورون‌های عصبی اتفاق می‌افتد، افزایش می‌یابد. هرقدر دراثر پردازش زیاد و ابداع‌ها و تجربه‌های متنوع، این سیناپس‌ها در فضاهای ذهنیِ کودکان بیشتر شود، ظرفیت‌های هوشیِ آنان افزایش می‌یابد و درنتیجه، آن‌ها در حوزه‌های مختلف، عملکردی هوشمندانه خواهند داشت. با توجه به آنچه گفتیم، والدین نباید مانع ریخت‌وپاش‌های بچه‌ها در فضای خانه شوند تا از این طریق، فرایندهای ابداع و پردازش در مغز کودکان، هرچه بیشتر و بهتر اتفاق بیفتد.
حال، این سؤال مطرح می‌شود که اگر بخواهیم فرزندانی خوب و صالح تربیت کنیم، انجام‌دادن چه کاری برای ما از دیگر کارها مهم‌تر است. در پاسخ می‌توان گفت مهم‌ترین اصل، مدل و چهارچوبی که باید تمام برنامه‌ها و زندگی فرزندانمان را براساس آن طراحی و برنامه‌ریزی کنیم، این است که با آنان بازی کنیم؛ مثلاً ممکن است والدین دوست داشته باشند فرزندشان یک سوره از قرآن را یاد بگیرد. در این مثال، همان‏گونه که کلمات نشان می‏دهند، پدر و مادر «دوست دارند» فرزندشان آن سورۀ مشخص را فراگیرد؛ نه اینکه الزامی در این فراگیری وجود داشته باشد. حال، آیا می‌توان درقالب یک بازی و ازطریق گفت‌وگو با کودک، آن سوره را به‌صورت غیرمستقیم به او آموزش داد؟ در شش سال اول از زندگی کودک، هیچ ارزیابی‌ای درخصوص او و کارهایش نمی‌توان انجام داد؛ اما اگر کودک براساس علاقۀ خود، چیزی را در یک بازی و به‌صورت غیرمستقیم یاد بگیرد، این یادگیری ارزش فراوان دارد؛ چون با بازی همراه است.
اکنون، این پرسش در ذهن شکل می‌گیرد که نشان هیجانیِ بازی‌کردن، چیست و از کجا می‌توانیم بفهمیم فرزندمان درحال بازی‌کردن است. در پاسخ می‌توان گفت هرگاه فرزندمان دارای نشاط باشد، یعنی درحال بازی‌کردن است؛ بنابراین، در فرایند بازی‌کردن کودکان، لزوماً نباید اسباب‌بازی وجود داشته باشد؛ بلکه باید ببینیم آیا آنان نشاط کافی دارند یا خیر. این نشاط با استفاده از راهکارهایی بسیار ساده همچون گفت‌وگو با فرزند و تعریف‌کردن یا خواندن قصه برای او حاصل می‌شود و حتی گاه ممکن است درنتیجۀ گوش‌دادن والدین به صحبت‌های فرزندشان دربارۀ موضوعی خوشایند یا ناخوشایند به‌وجود آید. در چنین مواردی عملاً پدر و مادر، وارد یک بازی سالم با فرزند خویش می‌شوند که ایجاد نشاط در وجود او را به‌دنبال دارد.
درمقابل بازی‌های سالمی که تا اینجا دربارۀ آن‌ها سخن گفتیم، برخی بازی‌های ناسالم نیز وجود دارند که والدین باید آن‌ها را بشناسند و مراقب باشند که فرزندشان به این بازی‌ها نپردازد.
بازی سالم، چه ویژگی‌هایی دارد و چه ویژگی‌هایی نباید در آن وجود داشته باشد؟ نکتۀ مهمی که در پاسخ به این سؤال باید به آن توجه کنیم، این است که در فرایند بازی‌کردن با فرزندانمان نباید درصدد دستیابی به نتیجه‌ای خاص باشیم؛ بنابراین، اگر مثلاً بچه‌ها همراه با والدین، شمردن اعداد را شروع کردند، والدین نباید بازی را براساس بُردوباخت انجام دهند؛ زیرا همان‌گونه که گفتیم، در فرایند بازی‌کردن با کودکان، نتیجه، موردنظر نیست و مهم، نشاط و لذت‌بردن آنان و دستیابی‌شان به حس خوب است.
یکی از اشتباهاتی که بسیاری از والدین مرتکب می‌شوند، این است که آگاهانه یا ناخودآگاه به فرزندانشان یاد می‌دهند که هنگام انجام‌دادن کارهای مختلف و ازجمله در بازی‌کردن، فقط به نتیجه فکر کنند؛ غافل از آنکه با این کار، مانع لذت‌بردن آنان از فعالیت‌های گوناگون می‌شوند؛ بدین ترتیب، وقتی مثلاً کودک به مدرسه می‌رود، از فرایند آموزش درطول دوران تحصیل لذت نمی‌بَرَد و فقط به نتیجه فکر می‌کند؛ همچنین وقتی وارد بازار کار می‌شود، در فضای شغلیِ خود، فقط به‌فکر دستمزد است؛ نه کسب رضایت شغلی.
سؤال بعدی این است که چه عواملی باعث می‌شوند یک بازی ازنوع سازنده باشد یا به‌صورت مخرب درآید. در پاسخ می‌توان گفت اولین عاملی که سبب سازنده‌بودنِ بازی می‌شود، ایجاد تضاد در این فرایند است. به‌طور کلی، ماهیت بازی به‌گونه‌ای است که افراد را دچار تضاد می‌کند؛ بدان معنا که مثلاً در یک بازی فوتبال، اعضای یک تیم دوست دارند گل بزنند و درمقابل، اعضای تیم حریف سعی می‌کنند گل نخورند. از آن سوی، اولین عامل مخرب در بازی، ایجاد تعارض است. در فرایند بازی‌کردن، تعارض را می‌توان این‌گونه تفسیر کرد که یکی از دو طرف توقع داشته باشد طرف مقابل، رفتاری انجام ندهد که برخلاف میل او باشد. اصولاً در هر بازی‌ای تضاد وجود دارد و باید وجود داشته باشد؛ زیرا همین تضاد، سبب زیبایی و جذابیت بازی می‌شود و در آن، هیجان ایجاد می‌کند. درواقع، در اینجا نه خودِ بازی، بلکه نوع نگرش ما به این فرایند، دارای اهمیت است. وقتی فارغ از اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، با فرد دیگری بازی می‌کنیم، از این بازی، خوشحال هستیم و بدین ترتیب، حس نشاط و لذت در وجود ما ایجاد و تقویت می‌شود؛ بدین ترتیب، بازی‌کردن‌های والدین با کودکان نیز باید به‌صورتی انجام شود که طی آن، فرزندان عملاً درس زندگی‌کردن را بیاموزند و به این باور برسند که در آینده نباید انتظار داشته باشند در هر کاری پیروز شوند.
دیگر عامل تخریب‌کنندۀ بازی، انسداد است و درمقابل آن، هدایت، سبب می‌شود بازی به‌شکل سازنده درآید؛ بدان معنا که والدین هنگام بازی‌کردن با فرزندانشان، آن‌ها را به‌سمت یک بازیِ خوب و بانشاط هدایت کنند و همچون سدی درمقابل آنان قرار نگیرند؛ مثلاً وقتی فرزندمان می‌خواهد روی دیوار، نقاشی بکشد، می‌توانیم با چسباندن یک کاغذ بزرگ روی دیوار به او اجازه دهیم این کار را انجام دهد و به لذت و نشاط حاصل از آن دست یابد؛ بدین ترتیب، ما فرزندمان را به‌سمت یک بازی سازنده و لذت‌بخش هدایت می‌کنیم؛ درمقابل، اگر به‌صورت مطلق و بی‌قیدوشرط، مانع نقاشی‌کردن کودک روی دیوار شویم و امکانات موردنیاز بدین منظور را برایش فراهم نکنیم، مانند یک سد دربرابرش قرار می‌گیریم و مانع از آن می‌شویم که وی در یک بازی سالم تجربه کند، لذت ببرد و به حس نشاط دست یابد.
سومین عامل تخریب بازی، کمک‌کردن به فرزند به‌شکل نادرست است؛ درمقابل، حمایت‌کردن از فرزند به‌شیوۀ درست سبب می‌شود فرایند بازی به‌شکلی سازنده درآید. هنگام بازی‌کردن با فرزندمان هرگز نباید به او کمک کنیم؛ درعوض توصیه می‌شود از وی به‌گونه‌ای صحیح حمایت کنیم؛ بدان معنا که اگر مثلاً فرزندمان بازی را به‌شکل بد یا نادرست انجام داد، او را راهنمایی کنیم و به وی بفهمانیم که باید بیشتر تلاش کند. این کار برای فرزندمان بسیار سازنده، مؤثر و مفید است؛ اما چنانچه به‌جای فرزندمان تمام یا بخشی از بازی را انجام دهیم، فرایند بازی را به‌صورتی مخرب برای او درمی‌آوریم. در این حالت، نه‌تنها بازی برای فرزند ما حاصل و دستاوردی ندارد؛ بلکه قطعاً زیان‌هایی نیز برای او و زندگی‌اش درپی خواهد داشت.
دیگر عامل تخریب بازی، ایجاد محیط ناامن برای فرزندان است؛ برعکس، ازطریق به‌وجودآوردن محیط امن می‌توانیم بازی را برای فرزندمان به‌صورتی سازنده درآوریم. والدین باید تا آنجا که می‌توانند، محیط بازی را به‌صورتی امن درآورند تا مجبور نباشند درطول بازی، مدام به فرزند خود تذکر بدهند.
عامل دیگری که موجب تخریب بازی می‌شود، رقابت‌کردن است؛ برعکس همکاری‌کردن که بازی را به‌شکلی مؤثر و سازنده درمی‌آورَد. والدین در فرایند بازی‌کردن با فرزندان، هرگز نباید اصطلاحاً روی دُورِ رقابت‌کردن با آن‌ها بیفتند؛ بلکه باید اساساً بازی‌هایی را انتخاب کنند که در آن‌ها نتیجه چندان اهمیتی نداشته باشد.

ویدیو جلسۀ سوم

برای دوستان خود ارسال کنید.

از طریق زیر می توانید این مطلب را برای دوستان خود ارسال کنید.

واتساپ تلگرام