در ادبیات دینیِ ما شیعیان، علم، جایگاه و اهمیت خاص دارد و بر دو دسته تقسیم میشود: نخست، علم الادیان (علم الهی) و دوم، علم الابدان (علم مُلکی و بشری). ازمنظر امیر مؤمنان- علیه السّلام- هریک از علوم مختلف میتوانند نافع یا غیرنافع باشند؛ چنانکه مثلاً فیزیک، فقه، ریاضی و تفسیر قرآن نافع یا غیرنافع داریم. این تقسیمبندی نه براساس موضوع، بلکه با توجه به فاعل صورت میگیرد؛ بدان معنا که باید ببینیم هر دانشی مشخصاً برای ما نفع دارد یا خیر. در نگاه دین، علم قطعاً منهج و ابزار است؛ نه هدف و غایت؛ به همین سبب، در آموزههای دینی، علم به مصباح و مَرکَب تشبیه شده است. با توجه به این توضیحات، دو مقولۀ تحصیلکردگی و فرهیختگی (مؤدب و مربابودن در ادبیات دین) با هم تفاوت دارند و هرکسی علم آموخت، لزوماً فرهیخته نیست. از آن سوی، فرهیختگی همیشه درنتیجۀ کسب علم بهدست نمیآید و ممکن است از راههای دیگری حاصل شود. در کلام اهلبیت- علیهم السّلام- نافعبودن علم، پنج معنا دارد: مطابقتداشتنِ آن با واقعیت؛ صرفاً در ذهن عالِم باقینماندن و در تمام وجود او جاری و ساریشدن؛ برآوردن نیازهای عالِم؛ دورنکردن عالِم از وظایف اصلیاش؛ تحصیلنکردن آن بهمنظور خودنمایی و ریاکاری.
00:00
00:00