در این سلسله مباحث، گزارشهایی از فبک در جامعه بهدست داده میشود؛ بدون آنکه ارزیابی یا قضاوتی در این حوزه صورت گیرد؛ درعین حال، فبک، دغدغۀ اصلی ما نیست و آن را بهمثابۀ پُلی برای دستیابی به برخی نتایج دیگر درنظر داریم. در تعریفی مختصر و مفید میتوان فبک را نه صرفاً یک کتاب، بلکه مشخصاً عبارت از برنامه، فرایند، نقشه و کار آموزشیای برای تقویت تفکر نقادانه، خلاقانه و اخلاقی (مراقبتی) در کودکان بهمنظور توانمندسازی بنیان و مهارت فکریِ آنان دانست. مراد از تفکر نقادانه، گفتوگو دربارۀ وضعیت موجود است؛ برعکس تفکر خلاقانه که در آن دربارۀ وضعیت مطلوب و مُحتَمَل سخن میگوییم. در تفکر اخلاقی (مراقبتی) نیز چگونگی انتقال از تفکر نقادانه به تفکر خلاقانه بدون وقوع ویرانی و آسیب، موردنظر است. فبک بههمت لیپمَن بنیان نهاده و سپس از قلمرو فلسفه وارد حیطۀ آموزش شد؛ ولی امروزه، بیشتر حالوهوای روانشناختی دارد. مهمترین روش مورداستفاده در فبک، توجه به محرکها و بهکارگیری آنها برای آموزشدهی است. درنهایت، هدف لیپمن در فبک، تربیتکردن انسان پرسشگری بود که شجاعت سؤالکردن داشته باشد؛ حتی اگر سؤالهایش مسخره و بیاهمیت باشند. کودکی که در سامانۀ فبک پرورش مییابد، از خلاقیت و تفکر منتقدانه برخوردار است، در حل مسائل، توانمندتر و در دفاع از خود، قویتر است؛ همچنین در مراقبت و تعاملهای اجتماعی، عملکرد موفقتری دارد و اعتمادبهنفس و مهارتهای ارتباطیِ او تقویت میشود. فبک، یک اصل کلیدی بهنام پرسشگریِ فعال درعین احترامگزاردن به دیگران دارد که حتماً باید رعایت شود. در این فرایند، توجه عمیق به مسائل، ضروری است و کودک باید بهتعبیری متوجه، بادقت و هوشیار بار بیاید.
00:00
00:00