در ادبیات مؤمنانه، حقالناس عبارت است از الزامات تعیینشده ازسوی شارع (خداوند متعال) درخصوص حقوقی که مردم بر گردن یکدیگر دارند؛ درمقابل حقالله که بهمعنای حقوق خدا بر گردن ما انسانهاست. ازمنظر مؤمنان، در این جهان، خدا و انسانها، هردو دارای حقوقی معیّن هستند و برخلاف آنچه بسیاری میپندارند، حقالناس لزوماً در هر زمان، مکان و موضوعی بر حقالله رُجحان نمییابد؛ بلکه در هر موقعیت مشخص، یکی از آنها بر دیگری اولویت دارد و درصورت بروز تزاحم بین این دو نوع حق نمیتوان حکمی کلی مبنیبر تقدم حقالناس بر حقالله یا بالعکس صادر کرد. اگر حقالناس را حقوق مشخصشده ازجانب خدا برای انسانها بهشمار آوریم، اداکردن این حقوق درواقع، بهمعنای اداکردن حقوق الهی و بهمنزلۀ عبادتکردن به درگاه خالق یکتاست. حقالناس بر سه نوع جانی، مالی و عِرضی (آبرویی) تقسیم میشود و کسانی که بهعنوان ناس، ملزم به رعایتکردن حقوقشان هستیم، در هر موقعیتی تفاوت مییابند. در کانون خانواده، منظور از ناس، همسر است که علاوهبر سه نوع حقوق یادشده، حقالناس عاطفی را نیز باید تماموکمال درقبال وی بهجای آوریم. در بحث رعایت حقالناس بهطور کلی و حقوق همسرانه بهصورت خاص که حقالناس عاطفی، یکی از آنهاست، افراد را بر سه دستۀ اداکنندگان، سرباززنندگان و تضییعکنندگان میتوان تقسیم کرد. حقالناس عاطفی عبارت است از بهجایآوردن حقوق محبتی- مودتیِ همسر که در رشد شخصیتی، معنوی و روحی او نقش اساسی دارد. دستاورد این حقگزاری، اقتدار مرد و نشاط زن در کانون خانواده خواهد بود. برای پرهیز از تضییع حقالناس عاطفی همسر میتوان از راهکارهایی بدین شرح استفاده کرد: قدردانیِ بموقع از او، بهکارنبردن واژههای تحقیرکننده در ارتباط با وی، و نادیدهنگرفتن زحمات و تلاشهایش.
