
مراسم محرم 1400
برای رهایییافتن از غرقاب مسائل و مشکلات این جهان باید با کشتی نجات اباعبدالله- علیه السّلام- پیوند یابیم و از چراغ هدایت ایشان بهره گیریم. در این مسیر، علاوهبر عقل باید از آموزههای وحی نیز استفاده کنیم تا به سعادت اخروی نایل شویم.
- دوشنبه، 18 مرداد 1400
- الی چهارشنبه، 27 مرداد 1400
- از ساعت 18:00 الی 20:00
- سخنران: دکتر علیرضا هزار
- مناسبت های مذهبی
یکی از سؤالهای مهمی که درخصوص حماسۀ کربلا مطرح میشود، این است که ما شیعیان ارادتمند به امام حسین- علیه السّلام- با ایشان و بهطور کلی، سلسلۀ والاقدر ائمۀ اطهار- علیهم السّلام- بهعنوان چراغ هدایت و کشتی نجات خویش چه پیوند و ارتباطی داریم. مجالس سوگواری اباعبدالله و شهدای کربلا- سلام الله علیهم- فرصتی است برای بازخوانی ادعای ما و تنظیم و سنجش تعادل میان قول و فعلمان بدان منظور که مشخص شود این باور تا چه میزان در ابعاد گوناگون زندگی ما قابل مشاهده است. سیدالشهدا- علیه السّلام- نه محدود به دَه روز اول محرّم و پرچمهای عزاداری، بلکه فراتر از آن، یک مدرسه و درس است و کسی را میتوان امامحسینی دانست که طبق روش، درس و بحث آن حضرت زندگی و عمل کند. مدرسۀ اباعبدالله- علیه السّلام- صبغۀ عقلانی- وحیانی دارد؛ بدان معنا که در آنجا برخلاف مکتبهای گوناگون روانشناسی، ندامتی در کار نیست و خداوند متعال تضمین میکند که ما به هدفهای موردنظرمان دست یابیم. موضوع بحث در این مدرسه، نه مسائلی همچون آخرت و قیامت، بلکه شیوۀ زندگی در این جهان است و آن حضرت، مشخصاً حیات طیبه را برای ما پیروانشان ارمغان میآورند. در این مکتب باید هدفهای عالی داشته باشیم و به خواستههای نازل و کممقدار قانع نشویم. در مدرسۀ حسین، انسانی با سطح والای معرفت و اوصاف عالی تربیت میشود؛ نه موجودی که صرفاً ظاهر بشری دارد و چه بسا که در مراسم عزاداری سالار شهیدان- سلام الله علیه- نیز شرکت کند؛ بدون آنکه به اوصاف موردنظر آن حضرت دست یابد. ضریح اباعبدالله- علیه السّلام- درواقع، مدرسه و مرام آن حضرت و باورها و اخلاق موردنظر ایشان است و عزاداری آن امام والامقام، رسمی است که نتیجهای بس متعالی را درپی دارد.
امام حسین- علیه السّلام- برای کسی چراغ هدایت و کشتی نجات هستند که از وجود شریفشان بهره گیرد. تشبیه آن حضرت به کشتی نجات بدان سبب صورت گرفته که این عالَم همچون دریایی موّاج و غرقکننده است و برای رهایییافتن از مسائل و مشکلات آن، راهی جز پناهبردن به کشتی وجود ندارد؛ اما درعین حال، هر کشتیای نمیتواند منجی ما انسانها باشد و تنها کسی که میتوانیم در این غرقاب به او اعتماد کنیم، اباعبدالله- علیه السّلام- است؛ زیرا علم و هدایت ایشان براساس یقین است؛ نه مبتنیبر ظنّ و تردید. فردی که درصدد توسل به وجود سیدالشهدا- علیه السّلام- برای نجاتیافتن از غرقاب مشکلات این دنیاست، باید ویژگیهایی بدین شرح داشته باشد: منعطف و متعادلبودن؛ یقینداشتن به توانایی حجتالله؛ استقامتداشتن درطول مسیر.
اگر میخواهیم با توسل به کشتیِ وجود اباعبدالله- علیه السّلام- هدایت شویم و نجات یابیم، باید از فهم، دانش و آگاهی کافی برخوردار باشیم. در این مسیر، عقل بهتنهایی کفایت نمیکند و آموزههای وحی را نیز باید بهکار گیریم تا به سعادت اخروی دست پیدا کنیم. نخستین سؤالی که در مکتب سیدالشهدا- سلام الله علیه- پاسخی روشن و صحیح برای آن دریافت میکنیم، این است که به چه منظور به این جهان آمدهایم و هدف از خلقت ما چه بوده است. در کشتیِ نجات امام حسین- علیه السّلام- میآموزیم که خلقت ما انسانها عبث (بیهوده) نبوده و خالق حکیم علیم، ما را آفریده است تا عبادتش را بهجای آوریم و به دیگر سخن، مطیع بیچونوچرای اوامر و نواهی او باشیم. لازمۀ چنین اطاعتی دستیابی به یقین است که ازطریق سؤالکردن بهدست میآید.
تبعیت از حجت خدا در هر زمان، مکان و موضوع، بدون وجود هیچ قیدوشرطی بر ما واجب است؛ برخلاف تبعیت از انسانهای عادی که در زمان معیّن و حوزههای مشخص صورت میگیرد و در هر مورد، شرایط خاص خود را دارد. یکی از نخستین مسائلی که ما در مکتب سیدالشهدا- علیه السّلام- تعلیم میبینیم، آن است که در این جهان با هردو بال عقل و قلبمان حرکت کنیم و از هیچکدام آنها غافل نشویم. عقل با مقولههای هوش و تحصیلات تفاوت دارد و هرکسی دارای هوش زیاد یا تحصیلات عالی بود، لزوماً عاقلتر از دیگران نیست. با استفاده از عقل میتوانیم خود و اعمال و رفتارهایمان را مدیریت کنیم. قلب نه محور زندگی، بلکه مشخصاً درخدمت عقل است و بستر لازم برای انجامدادن کارهای مختلف را فراهم میکند. فرد بیبهره از عقل مانند کسی است که بدون چراغ در مسیری پیش میرود. تقویت عقل ازطریق تربیت محقق میشود و مادر عاقل، بانویی است که فرزندش را عاقلانه تربیت کند تا در آینده از قِوام کافی برای ادامهدادن مسیر زندگی برخوردار باشد. درگاه اباعبدالله- علیه السّلام- بهترین جایی است که هریک از ما برای رشد، حرکت و تغییر میتوانیم به آن قدم بگذاریم و با استقامت در این راه، به درجات معنوی عالی دست یابیم. دربرابر انسان، هیچ دیوار و بنبستی وجود ندارد و در هر مرحلهای از زندگی میتوان در مسیر صحیح گام نهاد.
یکی از نکات مهم در تشبیه امام حسین و بهطور کلی، ائمۀ اطهار- علیهم السّلام- به کشتی نجاتدهنده آن است که نباید انتظار داشته باشیم همگان این دینداری و عزاداری ما را تأیید و تشویق کنند. از آن سوی، درصورت مواجهشدن با مخالفتها و انکارهای دیگران نباید جا بخوریم یا در باورهایمان دچار تردید شویم؛ زیرا درطول تاریخ، همواره برخی افراد، پیامبران و مؤمنان به آنها را مسخره میکردند و آزار میدادند. براساس آنچه گفتیم، ما شیعیان اباعبدالله- علیه السّلام- باید در باورهایمان استقامت داشته باشیم و پساز حصول یقین دربارۀ آنها به سخنان و نظرهای خوب و بد دیگران توجهی نکنیم. در مواجهه با کسانی که به دین و اعتقادات ما اشکال میگیرند، متناسب با نوع نگرش آنان، به سه صورت میتوانیم عمل کنیم: دربرابر کسانی که دچار مشکل اعتقادی نیستند و صرفاً بهدلیل وجود برخی مسائل، از موضع انکار وارد میشوند، مدارا پیشه کنیم و پساز شنیدن حرفهایشان، برای برطرفکردن ابهام موجود در ذهن آنان بکوشیم؛ اما درمقابل کسانی که با مطرحکردن شبهاتی درصدد تخریب باورهای دینی ما هستند، از پاسخگویی بپرهیزیم و مراقب باشیم که گمراهمان نکنند. در حالت سوم باید به افراد منکِر و مخالف بگوییم راه خودشان را بروند و به ما کاری نداشته باشند.
یکی از تعالیم ارزشمندی که در کشتی نجات سیدالشهدا- علیه السّلام- میآموزیم، آن است که بخشی مهم از زندگی ما آزمایشهای الهی در معنای عام آنهاست. این آزمایشها را نه میتوان حذف کرد و نه میتوان تغییر داد. خداوند متعال آزمایشهای موردبحث را متناسب با توان هرکدام از ما طراحی کرده است و هیچیک از ما را بیشاز میزان تواناییمان نمیآزماید؛ بنابراین نباید از او بخواهیم آزمایشهای ما و دیگران را با هم جابهجا کند. برای گذراندن آزمونهای الهی باید صبر و به بیان روشنتر، مدیریت داشته باشیم تا به نتیجۀ مطلوب برسیم. پروردگار یکتا شاهد و ناظر بر آزمونهای زندگی ما و مصحح تمام آنهاست.
در مکتب امام حسین- علیه السّلام- دینداری و دنیاداری با یکدیگر هیچ تضاد و منافاتی ندارند و برخلاف آنچه بسیاری میپندارند، هرقدر فرد دیندارتر باشد، دنیادارتر خواهد بود. حضرت اباعبدالله- سلام الله علیه- دنیا را مجموعه و مثلثی شامل زمان، مکان، و برخی شرایط و رویدادها دانستهاند؛ بدان معنا که ما از زمان شکلگیری وجودمان در رحِم مادر تا روز قیامت در این دنیا هستیم و مسائل مختلفی برایمان اتفاق میافتد. هیچیک از این سه مقولۀ سازندۀ دنیا با دین تضاد و منافاتی ندارند و فراتر از آن، اساساً خود دین هم جزو این دنیاست. حال، اگر دنیا با این تعریف را در چهارچوب و مسیر دین قرار دهیم، نهتنها بد و مذموم نیست؛ بلکه پل، ابزار و مزرعهای برای دستیابی به سعادت در سرای باقی بهشمار میآید و بنابراین، دنیا و دین، کاملاً قابل جمعاند. درطول تاریخ، افراد زیادی ثروت و مکنت خود را برای پیشرفت دین صرف کرده و درعین دینداری کوشیدهاند در مشاغل و جایگاههای خویش عالیترین باشند؛ چون دین ما پَست، حقیر و عادیبودن انسانها را نمیپسندد و هرگز امور ختمشونده به آن را توصیه نمیکند؛ برعکس دوست دارد دینداران واقعی، زنان و مردانی موفق در عرصههای گوناگون زندگیشان باشند و دین و دنیای خویش را با هم پیوند بزنند تا لطف و توجه خاص امام زمان- سلام الله علیه- شامل حالشان شود.
یکی از مهمترین وظایف ما شیعیان، تشجیع کسانی است که کارهایی مثبت و ارزشمند برای عزاداری سیدالشهدا- علیه السّلام- انجام میدهند. در کشتی امام حسین- علیه السّلام- قانونی بسیار مهم بدین شرح وجود دارد که ما براساس نوع واکنشی که به رفتارهای درست و غلط گذشتگانمان نشان میدهیم، تشویق یا تنبیه میشویم؛ زیرا طبق آنچه در احادیث آمده، رضایت به انجامشدن هر کاری مساوی با اقدامکردن به آن کار است. امام رضا- علیه السّلام- در کلام گرانقدرشان به ما شیعیان آموختهاند که در روز عاشورا ترک سعی داشته باشیم؛ بدان معنا که بهجای پرداختن به امور دنیایی و تلاش بهمنظور برآوردن حاجتهای گوناگونمان صرفاً بر عزاداری برای آن حضرت و دیگر شهدای کربلا- سلام الله علیهم- متمرکز شویم. یکی از روشهای تربیتیِ مؤثری که میتوانیم درخصوص خود و فرزندانمان از آن بهره گیریم، تأسی (دیگری را اسوه قراردادن و مانند او عملکردن) است که بهویژه درحوزۀ دین، استفاده از آن، بسیار زیاد توصیه میشود. برخی افراد شایستۀ تأسی در مکتب اسلام عبارتاند از: مالک اشتر، ثابت بن دینار (ابوحمزۀ ثمالی)، عبدالله بن ابییعفور و عَمر بن ابیسلمۀ مخزومی. مهمترین اوصافی که این افراد بهسبب آراستگی به آنها چنین مقامی را بهدست آوردند، بدین شرحاند: محکم و استواربودن در نقش و جایگاه خود؛ بنانهادن باورهای خویش بر فهم، دقت و درایت.
در ادبیات دینی ما واژههای «امانت»، «امین»، «امانتدار» و «ایمان» برای توصیف انسان مؤمن بهکار رفتهاند. در تبیین ارتباط میان این واژهها میتوان گفت هرگاه امانتی وجود داشته باشد، مفاهیم «ایمان» و «مؤمن» موضوعیت خواهند یافت. تمام کارنامۀ زندگی ما توصیف روش و عملکردمان درخصوص امانتهایی است که خالق یا خلق به ما سپردهاند و ایمان یعنی نوع نگاه و رفتار ما درقبال این امانتها. هرگاه از امانت سخن میگوییم، حق نیز موضوعیت مییابد؛ بدان معنا که دو مفهوم «امانت» و «حق»، ملازم با یکدیگرند و باید حق هر امانتی را تماموکمال بهجای آوریم؛ وگرنه مرتکب عَقّ شدهایم و عاقّ محسوب میشویم. تردیدی وجود ندارد که فرزندان ما امانتهایی الهی نزدمان هستند که باید در نگهداری از آنها بهنحو احسن بکوشیم. امام سجاد- علیه السّلام- در دعای بیستوپنجم صحیفۀ سجادیه، ویژگیهایی را برشمردهاند که والدین باید ازطریق تربیت صحیح، آنها را در وجود فرزندانشان تحقق بخشند. یکی از این ویژگیها «بصیر» است که فرزند درنتیجۀ همت والدین و عنایت الهی، به آن آراسته میشود. دین ما ناموسمان، یعنی ارزشمندترین چیزی است که در این جهان داریم و برای حفظ آن باید بصیرت داشته باشیم. این بصیرت، موجب غیرتورزی ما برسر دین میشود. غیرت بدون بصیرت، بیشاز آنکه تصحیحکننده باشد، موجب تخریب میشود. یکی از ارزشمندترین امانتهای الهی نزد ما شیعیان، مراسم عزاداری و روضهخوانی سیدالشهدا- علیه السّلام- است که هم باید حق آن را تماموکمال بهجای آوریم و هم فرزندانی بصیر برای مراقبت از این امانت تربیت کنیم.
ما شیعیان در وهلۀ نخست باید عقایدمان را خوب و کامل بشناسیم و در گام بعدی، در عملکردن به آنها بهنحو احسن بکوشیم. عقاید حتماً باید برونداد، نمود و نشان داشته باشند و بهآسانی بتوان آنها را در اعمال مشاهده کرد. در روز عاشورا باید با امام حسین- علیه السّلام- عهد ببندیم که همواره بر کشتی ایشان سوار باشیم و بدین ترتیب، عزاداریهای ما در دهۀ اول محرّم، نتیجهای ارزشمند داشته باشد. این عهد در زندگی ما چنان اهمیتی دارد که تنها عاقد شایسته برای بستن آن، امام زمان- أَرواحُنا فِداه- و تنها فرد دارای صلاحیت بهعنوان شاهد آن، قمر منیر بنیهاشم- سلام الله علیه- است. مهمترین مُفاد این عقد را بدین شرح میتوان برشمرد:
الف) در هر جایگاهی قرار داریم، شرح وظایفمان را بدانیم و به آنها عمل کنیم.
ب) برنامهای متعادل را برای رشد عقاید و دینداریمان طراحی و تنظیم کنیم.
ج) امام زمانمان را بشناسیم و با ایشان پیوندی استوار داشته باشیم.