
مراسم محرم 1401
عزاداری ما شیعیان برای سیدالشهدا- علیه السّلام- باید هدفمند و مبتنیبر عقایدمان باشد و در تمام امور زندگیمان نمود یابد. ایام محرّم، فرصتی مناسب است برای اینکه با استفاده از معیارهایی مشخص، رضایت اباعبدالله- علیه السّلام- از خودمان را ارزیابی کنیم.
- جمعه، 07 مرداد 1401
- الی سه شنبه، 18 مرداد 1401
- از ساعت 18:00 الی 20:00
- سخنران: دکتر علیرضا هزار
- مناسبت های مذهبی
نخستین کاری که باید در مراسم عزاداری امام حسین- علیه السّلام- و شهدای کربلا انجام دهیم، شناخت اهدافمان از حضور در این جمع معنوی است. ماجرای ما و سیدالشهدا- علیه السّلام- قلمروی فراتر از نژاد، زبان، قبیله، و جناح سیاسی و فکری دارد و مشخصاً به هویتمان و پیوند آن با ایشان مربوط میشود؛ به بیان روشنتر، آمدن ما به روضۀ اباعبدالله- علیه السّلام- نتیجۀ اعتقادمان به آن حضرت است. ما شیعیان در مراسم روضهخوانی محرّم، دُور هم جمع میشویم تا بگوییم انسان بدون حجتالله، مانند کودک بدون والدین، معلم و هادی است که در این جهان، سرگردان میشود و هدف از خلفت ما جز بهشرط وجود آن حضرت تحقق نمییابد. با توجه به آنچه گفتیم، مهمترین کار ما در دهۀ نخست از محرّم الحرام باید عزاداری برای امام حسین- علیه السّلام- و شهدای کربلا باشد و نمودِ این عزاداری باید بهوضوح در تمام حوزههای زندگی و امورمان دیده شود. برای بهجایآوردن عزاداری حسینی باید ابتدا از صاحب، پدر و ولیِ خویش، یعنی امام زمان- أَرواحُنا فِداه- اجازه بگیریم و با اذن، اراده، تفقد و دعای ایشان به روضۀ جدشان قدم. بگذاریم.
یکی از سؤالهای مهمی که هریک از ما شیعیان باید برای آن، پاسخی روشن بیابیم، این است که آیا امام حسین- علیه السّلام- و نیز امام عصر- عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف- از ما و زندگیمان رضایت دارند یا خیر. رضایت امام از ما بهقدری مهم و ارزشمند است که درصورت اطمینان از حصول آن، دیگر نیازی نیست نگران باشیم که مردم دربارۀ ما چه نظری دارند. براساس شاقولها و معیارهایی بدین شرح میتوانیم رضایت حجتالله از خود و عملکردمان را ارزیابی کنیم:
الف) رضایتمندی از خدا و دادهها و ندادههای او: ما انسانها باید همواره از پروردگار یکتا و نظام هستی، راضی و خشنود باشیم و بابت تقدیرمان، یعنی مسائلی که در ایجادشان نقش و دخالتی نداشتهایم، به پیشگاه الهی اعتراض نکنیم تا از این امتحان سخت، سربلند بیرون بیاییم.
ب) پرهیز از حسرتخوردن و «کاش»گفتن: در مکتب امام حسین- علیه السّلام- انسان موفق، کسی است که کمتر برای مسائل مختلف مربوط به گذشته حسرت بخورد و «کاش» و «ای کاش» بگوید؛ درعوض، قدر زمان حال را بداند و برای آینده برنامهریزی کند.
ج) برگۀ امتحانی دانستنِ تمام زندگی خود: ازنظر انسان موحد، این دنیا یک مدرسه است و همۀ موقعیتها و امور خوب و بد زندگی، برگههای امتحانیای هستند که او باید با تمرکز بر اولویتها و امور «ما یعنی» به سؤالهای درجشده در آنها بهنحو احسن پاسخ گوید.
د) پرهیز از تهاون در زندگی: انسان متهاون، سست و بیثبات است، وقتی فهمید در مسیر نادرست حرکت میکند، حاضر نیست برگردد و در موقعیتهای گوناگون نمیتواند بهدرستی تصمیم بگیرد؛ برعکس فرد موفق در قاموس دین که بهمحض متوجهشدن خطای خویش توقف میکند و به مسیر صحیح بازمیگردد.
ه) قلبپژوهی: ازطریق بررسی و ارزیابی قلب (روح) خویش میتوانیم رضایت حجتالله از خودمان را بسنجیم. از این منظر، قلب (روح) دو صفت دارد: یا قسی است و یا رقیق. انسانی که رقیقالقلب باشد، فردی لطیف، رئوف، خوشخلق و خداپرست است؛ اما قساوت قلب، صفاتی برعکس موارد یادشده را در وجود شخص نهادینه میکند. مهمترین عوامل ایجادکنندۀ قساوت قلب عبارتاند از: بیتوجهی به قبح گناه، دقتنداشتن در امور مالی و برنامهریزینکردن در زندگی برای برقراریِ پیوند علیالدوام با یک منبع نور (مانند زیارت آلیاسین حضرت قائم- أَرواحُنا فِداه).
و) ارزیابی همتهای خویش: هریک از ما انسانها محصول همتها و به دیگر سخن، تصمیمهایمان هستیم و هرقدر این تصمیمها عالیتر باشند، ما را به علوّ بیشتری میرسانند. امروزه، غیبت حجتالله- سلام الله علیه- موجب شده است همتهای ما تنزل یابد و به هدفهایی سطحپایین قانع باشیم؛ از این روی، بسیار شایسته و بایسته است که به این عالَم از دریچهای متفاوت بنگریم و هدفگذاریهایمان را ارتقا دهیم تا موجبات رضایت خداوند متعال و حجت او از ما هرچه بیشتر فراهم آید.
ز) میزان دوری از کَسَل، فَشَل و عجز: کسالت (بیحالی)، صفت قلب و روح است و شیعیان علی- علیه السّلام- هرگز نباید بیحال، افسرده و پژمرده باشند؛ زیرا درنتیجۀ ابتلا به این ویژگیهای منفی، سقف آرزوهایشان کوتاه میشود و آنان در زندگیهایشان هدفهای متعالی نخواهند داشت. چنین اشخاصی نمیتوانند ناصرانی شایسته و بندگانی صالح برای خداوند متعال باشند. علاوهبر آنچه گفتیم، شیعیان راستین باید از فشل، یعنی ایجاد زمینه برای بروز شکستهای خودساخته نیز دوری گزینند تا بتوانند بدون وجود مشکلات و موانع، با گامهایی استوار در مسیر صحیح پیش بروند و به هدفهای موردنظرشان برسند.
ح) شناختن و انجامدادن وظایف خویش درقبال اعضای خانواده: دیندار واقعی، کسی است که تکالیف، وظایف و مسئولیتهای خویش بهعنوان همسر، پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ را هم خوب و کامل بشناسد و هم بهنحو احسن بهجای آورَد. این وظیفهشناسی و حُسن عملکرد، عین تقواست و هر فردی باید متناسب با نقش و جایگاهی که در کانون خانواده دارد، در پیشگاه خداوند متعال درخصوص آن، پاسخگو باشد.
ط) زندگیکردن با درنظرداشتن مرگ: بیتردید، مرگ، حقیقت انکارناپذیر زندگی همۀ ما در این دنیاست؛ از این روی باید با درنظرداشتن آن زندگی کنیم و از نعمتهای الهی در این جهان بهره گیریم. براساس این تفکر، حیات دنیوی ما مزرعه و دبستانی است که باید در آنجا کارهای لازم را برای ساختن آخرت خویش انجام دهیم. مرگاندیشی در این دنیا سه دستاورد مهم دارد: نخست، وقت را غنیمتشمردن؛ دوم، قدردان و شکرگزاربودن بابت نعمتها و عزیزانمان؛ سوم، متمرکزشدن بر وظایف و مسئولیتهای خویش.
ی) پیوندزدن زندگی خود با حجتالله: امام حسین- علیه السّلام- و باورهای مرتبط با ایشان باید در ابعاد و حوزههای گوناگون زندگی و اعمال و رفتارهای ما نمود داشته باشند و آشکارا دیده شوند؛ چنانکه هرجا هستیم، با تفکر ایشان زندگی کنیم؛ نه اینکه صرفاً در دهۀ اول محرّم، عزادار آن حضرت باشیم. ما شیعیان اباعبدالله- علیه السّلام- باید کاری را انجام دهیم که موردپسند آن امام والامقام است و رضایتشان را تأمین میکند. عزیزترین فرد نزد امام حسین- علیه السّلام- کسی است که حَماسۀ عاشورا در بطن و متن زندگیاش جای داشته باشد و محور و اساس تمام کارهای او بهشمار آید. رضایت حجتالله از ما و اعمال و رفتارهایمان موجب سعادت ما میشود و نارضایتی ایشان از ما فرجامی جز شقاوت برایمان ندارد؛ بنابراین، بهترین کار آن است که زندگیمان را با ایشان و رضایتشان پیوند بزنیم تا از ثمرات و برکات ارزشمند این پیوند برخورداری یابیم.
ک) بردباری دربرابر رنجهای این جهان و دلنبستن به امور فانی: براساس کلام امام سجاد- علیه السّلام- هرآنچه عاقبتش فناست، هرقدر هم زیاد باشد، کم و بیارزش است؛ بنابراین نباید درمقابل سختیها تسلیم و ناامید شد یا به امور فانی دل بست. از آن سوی، آنچه باقی است، قطعاً ارزش دلبستن دارد و نباید از آن غافل شویم؛ حتی اگر میزانش کم باشد. درنهایت، باقیترین باقیِ روی زمین، وجود شریف و مقدس صاحبالزمان- عَجَّلَ اللهُ تَعالی فَرَجَهُ الشَّریف- است که درصورت پیوندزدن امور گوناگون زندگیمان با ایشان، آن امور، باقی و ارزشمند خواهند شد؛ هرچند بهظاهر، کم و کوچک باشند.