
مراسم محرم 1403
مجالس عزاداری سیدالشهدا- علیه السّلام- فضایی بسیار مناسب برای رشد عقل، معرفت و تفکرمان هستند. دستیابی به رشد و تعالی، مستلزم یافتن پاسخهای مناسب برای سؤالهایی درخصوص مبانی زندگی است. عرصههای گوناگون حیات، برگههای امتحانیای ازجانب خدا هستند.
- دوشنبه، 18 تیر 1403
- الی سه شنبه، 26 تیر 1403
- از ساعت 17:30 الی 19:30
- سخنران: دکتر علیرضا هزار
- مناسبت های مذهبی
مهمترین کاری که باید در مجالس عزاداری سیدالشهدا- علیه السّلام- انجام دهیم، علاوهبر سوگواری برای آن حضرت و همراهانشان، تلاش برای رشد و بالندگی عقل، معرفت و تفکرمان است. یکی از موضوعاتی که در این ایام، اندیشیدن دربارۀ آن ضرورت دارد، مسئولیت ما درقبال خداوند متعال، باورهای دینی و مذهبیمان، و مشخصاً امام حسین- علیه السّلام- است. چنانچه در تفکر دربارۀ این موضوع کوتاهی کنیم، قطعاً در روز قیامت، در پیشگاه پروردگار یکتا مؤاخذه خواهیم شد.
براساس قاعدهای کلی، انسان عاقل، آنچه را دربارهاش علم و آگاهی ندارد، انکار نمیکند و درعوض میکوشد تا درخصوص آن به یقین دست یابد. در مسیر زندگی و باورهایمان باید یقین پیدا کنیم که در جایگاه درستی قرار گرفتهایم؛ زیرا خداوند متعال، حرکت و عملکرد مبتنیبر شک و گمان را از ما نمیپذیرد. منابع دستیابی به این یقین، عقل و دین هستند. شیعۀ اباعبدالله- علیه السّلام- در تصمیمهای مهم زندگیاش اهل تأنی است و شتابزده عمل نمیکند.
ما انسانها در این جهان باید پیامهای گوناگون الهی را بخوانیم و معنای هرکدام از آنها را دریافت کنیم. خدای ما حکیم است و بنابراین، هیچیک از کارهایش را نمیتوان فاقد حکمت و معنا دانست. در قاموس عزاداران امام حسین- علیه السّلام- واژۀ «قسمت»، هیچ معنا و کارکردی ندارد و درواقع، گونهای فرار از زیر بار مسئولیت محسوب میشود. در این جهان، افعالی که به ما مربوط میشوند، یا کار خودمان هستند و یا کار خداوند متعالاند. درواقع، خدا به ما فرصت و قدرت میدهد و ما از آن فرصت و قدرت برای انجامدادن کارهای موردنظرمان استفاده میکنیم؛ بنابراین، خود ما مسئول کارهای خطایی هستیم که در زندگیمان انجام میدهیم و نباید آنها را «قسمت» قلمداد کنیم. اگر زندگی انسان، سراسر خوشی باشد، او از یاد خدا غافل خواهد شد؛ به همین سبب، گاه پروردگار یکتا برخی بلاها و سختیها را در زندگی ما قرار میدهد تا بهیادش باشیم. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که بسیاری از ما مرتکب میشویم، این است که مسئولیت کارهای نادرستمان را به گردن خدا میاندازیم؛ حال آنکه در چنین موقعیتهایی درواقع، خودمان مقصریم. برخی مشکلات زندگی ما نیز مصداق تقدیر و ابتلا هستند؛ یعنی بدون آنکه گناه یا تقصیری داشته باشیم، دچارشان میشویم و باید در مواجهه با آنها صبور باشیم تا در روز قیامت، اجرشان را دریافت کنیم.
همۀ ما باید سؤالهایی اساسی را در زندگیمان مطرح کنیم و برای هریک از آنها پاسخی مناسب بیابیم. یکی از مهمترین کارکردهای دین و مشخصاً مکتب سیدالشهدا- علیه السّلام- ایجاد چنین سؤالهایی در ذهن ماست تا ازطریق پاسخگویی به آنها رشد و تعالی یابیم. برای طیکردن مسیر زندگی باید شجاعت (عزم و حَزم) داشته باشیم تا بتوانیم تغییرهای لازم را در خود بهوجود آوریم. یکی از مهمترین سؤالهایی که باید از خودمان بپرسیم، این است که زندگی ما بر چه پایههایی بنا شده و استواری یافته است. خداوند متعال دوست دارد بندگانش اهداف متعالی داشته باشند و به سطوح پایین قانع نشوند. نخستین اصل زندگی ما این است که آنچه را برایمان اولویت محسوب میشود، خودمان انجام دهیم؛ نه اینکه انجامدادنش را از دیگران انتظار داشته باشیم. در این مسیر باید بر حوزۀ استحفاظی و اولویتهای خویش متمرکز باشیم و از پرداختن به امور «ما لایعنی» بپرهیزیم. اصل دوم، آن است که خدا را در همه حال، ناظر بر خویش بدانیم و بدین سبب، در مواجهه با کارهای ناپسند، حیا داشته باشیم تا از ارتکاب آن کارها خودداری کنیم.
انجامدادن هر کاری در زندگی، مستلزم برخورداری از شعور و معرفت متناسب با آن کار است. مبانیای که هریک از ما در زندگیمان داریم، نوع حرکتمان را تعریف و تنظیم میکنند. سومین مبنای زندگی ما این است که اطمینان و باور داشته باشیم رزقی که خدا برایمان مقدر کرده است، قطعاً به ما خواهد رسید و کسی نمیتواند مانع رسیدن آن به ما شود؛ البته این مسئله با تلاشکردن ما برای کسب رزق منافاتی ندارد و نباید باعث شود از کار و کوشش دست بکشیم. چهارمین مبنای ما در زندگی این است که یقین داشته باشیم روزی از این جهان خواهیم رفت و بنابراین باید خود را برای این سفر آماده کنیم. باورداشتن به مرگ باعث میشود در این جهان، عملکردی صحیح و شایسته داشته باشیم و از کار و تلاش دست نکشیم.
یکی از کارهای مهم خداوند متعال در این جهان، نصب تابلوهایی در زندگی ماست تا براساس آنها حرکت کنیم؛ زیرا بدون وجود این تابلوها قادر به ادامهدادن مسیر زندگی نخواهیم بود. در مکتب سیدالشهدا- علیه السّلام- ازدواج و بهطور کلی، زندگی همچون برگۀ امتحانیای است که باید به سؤالهای درجشده در آن بهنحو احسن پاسخ گوییم. درنهایت، مؤمنترین انسان، کسی است که بتواند در پیشگاه خداوند متعال با سربلندی دربارۀ زندگی و عملکرد صحیح خویش در این جهان سخن بگوید. اگر هریک از ما بر برگۀ امتحانی خودمان متوجه و متمرکز باشیم، نتایجی بسیار ارزشمند حاصل خواهیم کرد.
یکی از پرسشهای مهمی که ما شیعیان باید پاسخی روشن برایش بیابیم، این است که حجتالله و بهطور کلی، معصومان- علیهم السّلام- از ما چه انتظاری دارند و ما باید چه کارهایی برایشان انجام دهیم؛ زیرا اصولاً جادۀ دین ازنوع دوطرفه است و همانگونه که از آن بزرگواران حاجت میگیریم، باید وظایف خویش درقبال آنان را نیز بشناسیم و به بهترین شکل ممکن انجام دهیم. معصومان- علیهم السّلام- از ما خواستهاند در تمام عرصههای زندگیمان زینتشان باشیم؛ نه مایۀ ننگوعار آنان. هرقدر مذهبیتر هستیم، باید قویتر و دارای عملکرد بهتری باشیم تا چهرهای مثبت از دین و مذهب را به جامعه و بهویژه مخالفان با آنها نشان دهیم و خداوند متعال و حجتهایش را نزد مردم محبوب گردانیم. پایبندی به دین و مذهب، و مشخصاً عزاداری برای اباعبدالله- علیه السّلام- نه غرور، بلکه مسئولیتی بس خطیر و سنگین است که باید در انجامدادن آن، دقت فراوان داشته باشیم تا رفتارهای نادرستمان بهحساب دین، خدا و حجت او گذاشته نشود.
مصیبت روز عاشورا برای امام زمان- أَرواحُنا فِداه- بسیار سنگین است و ما شیعیان ایشان باید بسیار تلاش کنیم تا سنگینیِ بارِ این مصیبت بر قلب پاک آن حضرت را کاهش دهیم. یکی از مسائل بسیار اساسی در دین، آن است که بهترینِ مردان و زنان مؤمن، کیست و چه ویژگیهایی دارد. در پاسخ به این سؤال میتوان گفت مهمترین ملاک برای تعیین بهترین شخص مؤمن، باتقوابودنِ او، یعنی انجامدادن مسئولیتها و وظایف گوناگونش براساس پسند و رضایت الهی است. ما شیعیان ارادتمند به سیدالشهدا- علیه السّلام- باید در تمام موقعیتهای زندگیمان همواره از خود بپرسیم آیا ایشان از ما راضی هستند یا خیر.
بسیار شایسته و بایسته است که در پایان روز عاشورا با خداوند متعال عقدی ببندیم که برایمان مسئولیتی خطیر ایجاد میکند و امام حسین- علیه السّلام- شاهد آن عقد است. در این عقد، به اباعبدالله- علیه السّلام- تعهد میدهیم که هرگز انسانهایی خودرأی، خودشیفته و متکبر نباشیم و تا وقتی در این دنیا هستیم، حقالناسهایی را که بر گردنمان قرار دارند، ادا کنیم.