
مراسم محرّم 1404
هدف از حضور در مراسم محرّم، قرارگرفتن درزمرۀ ناصران اباعبدالله- علیه السّلام- است. مهمترین ویژگی انسان، مسئولبودن اوست و ما شیعیان باید بیش و پیشاز هر چیز بر انجامدادن مسئولیتهایمان درقبال خدا و حجتهایش تمرکز جوییم.
- پنج شنبه، 05 تیر 1404
- الی یکشنبه، 15 تیر 1404
- از ساعت 17:45 الی 19:45
- سخنران: دکتر علیرضا هزار
- مناسبت های مذهبی
بهطور کلی، هر گردهماییای باید براساس دلایل خاص و بهمنظور دستیابی به هدف یا اهداف مشخص صورت گیرد؛ بهویژه زمانیکه افراد عاقل مؤمن در فضایی با رویکرد دینی جمع میشوند؛ بنابراین، حضور در مراسم عزاداری اباعبدالله و شهدای کربلا- علیهم السّلام- نیز که یک جمع مذهبیِ مشتمل بر افراد عاقل مؤمن است، باید مبتنیبر دلایل و اهداف روشن و معیّن باشد. برخی از مهمترین دلایل و انگیزههایی که ممکن است شرکتکنندگان در مجالس عزاداری و روضهخوانی محرّم مطرح کنند، بدین شرحاند: نخست، عادتداشتن به حضور در این مجالس که دلیلی بسیار ضعیف بهشمار میآید؛ چون عادت بهراحتی قابل تغییر است؛ دوم، مرسومبودنِ برگزاری مجالس عزاداری و روضهخوانی در ماه محرّم و حضور در این فضا که بازهم دلیل چندان مناسبی نیست؛ زیرا رسوم را میتوان تغییر داد یا با تأخیر اجرا کرد. فراتر از دلایلی از این دست، حضور در مراسم روضهخوانی و عزاداری امام حسین- علیه السّلام- و شهدای کربلا اگر با قصد خدایی صورت گیرد، این قصد، مستلزم وجودداشتن نیتی متعالی است که موجب تمایزیافتن نوع حضور در این مراسم از حضور افراد با نیت غیرخدایی میشود. حال، با اطمینان کامل میتوان گفت بهترین و عاقلانهترین دلیل و انگیزه برای شرکتکردن در مجالس عزاداری محرّم، لبّیکگفتن به ندای امام حسین- علیه السّلام- و همراهانشان، و قرارگرفتن درزمرۀ ناصران ایشان است. براساس قاعدهای کلی، اگر کسی اجازه و توفیق حضور در مجلس عزاداری سالار شهیدان- علیه السّلام- را بهدست آورده باشد، پیشاپیش به او أَهلَیک، لَبَّیک و سَعدَیک گفتهاند.
ارتباط میان ما شیعیان با خداوند متعال و ائمۀ اطهار- علیهم السّلام- مانند یک جادۀ دوطرفه است؛ بدان معنا که ما درعین حال که حاجات گوناگون خویش را از آنان طلب میکنیم، وظایفی نیز درقبالشان برعهده داریم که باید آنها را هم خوب و کامل بشناسیم و هم بهنحو احسن انجام دهیم. ملاک عزیزبودن ما نزد خدا و حجتهای او میزان قرابتمان به آنهاست. برای امام حسین- علیه السّلام- بسیار مهم و ارزشمند است که زائر و عزادار ایشان حال، اخلاق و رفتاری شبیه خودشان یا موردپسند آن حضرت داشته باشد. دینداری نه عادت و بازی و اطوار، بلکه در معنای واقعی کلمه، عبارت از انضباط است؛ بنابراین، فردی که خود را بندۀ پروردگار یکتا و شیعۀ علی- علیه السّلام- و خاندان ایشان معرفی میکند، باید این انضباط را دقیق و کامل رعایت کند؛ در غیر این صورت، نزد خدا و حجتهای او جایی نخواهد داشت و از چشم آنان خواهد افتاد. انسانهای مذهبیِ واقعی را براساس نوع عملکرد و رفتارهای آنان در فضای خانه و خانواده میتوان شناخت؛ نه با توجه به نقابی که در جامعه به چهرههایشان میزنند. عزیزترین افراد نزد سیدالشهدا- علیه السّلام- کسانی هستند که در فضای خانه و خانواده، شیعهتر و حسینیتر باشند و در تبعیت از اهلبیت- علیهم السّلام- به بیشترین میزان ممکن بکوشند.
برای شناخت انسانهای گوناگونی که با آنان سروکار داریم، نهتنها پاسخهای آنها، بلکه نوع سؤالهایی که مطرح میکنند نیز اهمیت فراوان دارد. ازمنظر دین، سؤالهای ما بسیار ارزشمند هستند؛ به همین سبب، نفس سؤالکردن و چگونگی این عمل به ما آموزش داده شده و حُسن سؤال (خوبپرسیدن، درمقابل سؤال خوب پرسیدن)، نصف علم بهشمار آمده است. هدف از سؤالکردن باید فهمیدن مطلب و افزایشدادن آگاهی خویش دربارۀ موضوع موردنظر باشد؛ نه اصطلاحاً گیردادن به دیگران و برهمزدن موقعیتی مشخص. در این جهان، تنها حجتالله میتواند با اطمینان کامل از مردم بخواهد از او دربارۀ مسائل مختلف مدّنظرشان سؤال بپرسند. یکی از ویژگیهای مثبت شیعۀ عزادار اباعبدالله- علیه السّلام- این است که همواره سؤالهایی خوب و اساسی میپرسد که دنیا و آخرتش وابسته به آنهاست؛ مانند اینکه هریک از ما از خود بپرسیم: «من کیستم؟». دین در پاسخ به این سؤال، ما را انسانهایی مسئول در مراحل و موقعیتهای گوناگون زندگیمان معرفی میکند که سرانجام در پیشگاه خداوند متعال، پاسخگو خواهیم بود؛ از این روی باید مسئولیتهایمان را دقیق و کامل بشناسیم و بهنحو احسن انجام دهیم. وظایف اصلی ما بهقدری مهم هستند که حتی امور مذهبی نباید مانع انجامدادن آنها شوند.
براساس تعریفی که دربارۀ انسان ازمنظر دین ذکر کردیم، مهمترین ویژگی هر شخص، مکلف و مسئولبودن اوست؛ از این روی، هرکسی باید در وهلۀ نخست، درصدد آگاهی از وظایف خویش درقبال دیگران باشد و سپس این وظایف را بهنحو احسن انجام دهد. ملاک و معنای واقعی دینداری، آن است که هر فرد بر انجامدادن وظایف و مسئولیتهای خویش متمرکز شود و به دیگر افرادی که در بهجایآوردن وظایفشان قصور میورزند، توجهی نکند؛ زیرا درنهایت، هرکسی درخصوص عملکرد خویش در پیشگاه الهی پاسخگو خواهد بود. ازنظر امام رضا- علیه السّلام- دیندار واقعی کسی است که دارای عقل، اخلاق پسندیده و تعهد به انجامدادن مسئولیتهایش بهویژه درقبال پروردگار یکتا باشد. بسیار شایسته است که به فرزندانمان بیاموزیم جزئینگر باشند؛ بدان معنا که از کوتاهیهای جزئیِ خویش چشم نپوشند تا تعهد و مسئولیتپذیری بهمعنای واقعی کلمه در وجودشان شکل گیرد و تقویت شود. در فرایند تربیت فرزندان باید دو صفت بنیادین را در شخصیتشان ایجاد کنیم: یکی حیا (اعتقاد به وجود ناظر محترم) و دیگری مسئولیتپذیری.
ازمنظر دین، برای رسیدن به مقصد باید سه اصل را درنظر داشته باشیم: نخست، انتخاب صحیح جاده؛ دوم، حرکت درست در مسیر؛ سوم، ثبات و استقامتداشتن درطول راه و به دیگر سخن، تلاش برای درست حرکتکردن در کل مسیر از آغاز تا پایان آن برای اینکه با سلامت کامل به مقصد برسیم. براساس آموزههای دینیِ ما شیعیان، یکی از مهمترین ویژگیهای انسان عاقل مؤمن، ثبات و استقامتداشتن درطول مسیر تا انتهای آن است. بسیارند کسانی که تمام راه را درست طی کرده؛ ولی درنهایت زمین خورده و به مقصد نرسیدهاند. در کانون خانواده و فرایند تربیت دینیِ فرزندان، بیثباتی والدین، حاصلی جز گریزانشدن فرزندان از دین ندارد.
ما شیعیان در دعاهایمان همواره از خداوند متعال میخواهیم امور ما را به خیر ختم کند. طبق شهادت تاریخ، بسیار بودهاند کسانی که مسیری را خوب و درست شروع کردند؛ ولی بد به پایان رساندند. یکی از مهمترین وظایف زنان و مردان در کانون خانواده این است که هریک از آنان همواره وضعیت دینی و اعتقادی همسر و فرزندانشان را پایش کنند و مانع بروز ضعف و سستی آنها در این زمینه شوند. در زندگی همۀ ما شیعیان عزادار سیدالشهدا- علیه السّلام- باید نظام خطوط قرمز اعتقادی، اخلاقی و احکامیِ مشخصی وجود داشته باشد، هرگز کمرنگ نشود و هیچگونه پرش و جهشی از آن صورت نگیرد. این وضعیت ازمنظر دین، استقامت و ثبات روی خطوط قرمز نام دارد که بهسهم خود از کمرنگشدن دیگر خطوط قرمز در زندگی جلوگیری میکند.
انسان عاقل باید همواره درصدد رشد و اعتلای جایگاه معنوی خویش باشد و برای دستیابی به این هدف، در تثبیت و رشد نقاط قوّت خود و برطرفکردن ضعفهای خویش مطابق نظر حجتالله بکوشد. در این فرایند، مشخصاً دو عمل دفع و رفع باید صورت گیرد؛ بدان معنا که گاه شخص اقداماتی را انجام دهد تا از بروز مشکلی خاص جلوگیری کند (دفع)؛ اما گاه با انجامدادن برخی اقدامات دیگر درجهت حل مشکل پیشآمده بکوشد (رفع). همۀ ما باید در زندگیمان اهل دفع و رفع باشیم؛ یعنی هم ازطریق انجامدادن اقدامات دفاعی و صیانتی، مانع راهیافتن بدیها به وجود خود شویم و هم با توسل به راهکارهای مقابلهای، بدیهای عارضشده بر وجودمان را رفع کنیم تا از این طریق، در مسیر بندگی گام نهیم و پیش برویم.
دینداری مساوی با مسئولیت است و ما شیعیان برای اینکه عزاداران واقعی امام حسین- علیه السّلام- باشیم، باید کارهایی فراتر از تغییردادن رنگ لباسهایمان در ایام محرّم انجام دهیم. یکی از وظایف مهم و اصلی ما درقبال اهلبیت- علیهم السّلام- بهبودبخشیدن اوضاع دین در خانوادههایمان است که باید آن را بهنحو احسن بهجای آوریم و بر وظایف و مسئولیتهای فرعیمان اولویت بخشیم. در این مسیر، برخورداری از شعور و معرفت اهمیت فراوان دارد و محور و مبنای تمام وظایف و مسئولیتهای ما بهشمار میآید. والدین باید در تربیت فرزندان خویش همواره مبادرت داشته باشند تا فرقههای انحرافی آنان را نفریبند و گمراه نکنند. این مبادرت، سه معنا دارد: نخست، انجامدادن کار تربیتی همراه با عقل، فهم و شعور؛ دوم، وقتگذاری صحیح؛ سوم، استمرار در تربیت و متوقفنشدن در این مسیر.
باوجود آنکه همواره به ما توصیه میشود از عجلهکردن در انجامدادن کارها بپرهیزیم، در برخی موقعیتها اتفاقاً باید عجله کرد تا فرصت ازدست نرود. ازمنظر امیرالمؤمنین- علیه السّلام- یکی از مهمترین گناهان کبیره، تسویف، یعنی موکولکردن کار امروز به فرداست که موجب بروز زیانهای اساسی برای انسان میشود و حتی گاه به نابودیِ او میانجامد؛ بنابراین، بهویژه در کانون خانواده، زن و مرد درصورت مشاهدۀ کجرویِ همسر و فرزندانشان نباید با تسویف، فرصت هدایتکردن آنان به مسیر درست را ازبین ببرند. برمبنای آموزههای دین ما عجلهکردن در کار خیر نهتنها نکوهیده نیست؛ بلکه ازنظر پروردگار یکتا عملی بسیار شایسته و پسندیده محسوب میشود. یکی از مهمترین کارهای خیری که در ایام سوگواری محرّم باید در انجامدادن آن عجله داشته باشیم، تجدید عهد با خالق خویش است. میزان پایبندی و وفاداری ما به عهدهایی که با خدا بستهایم، ملاکی برای ارزیابی متدین و مذهبیبودن ماست. در این جهان، شاهد تمام عهدهایی که با دیگران میبندیم و ازجمله پیمان ازدواجمان که مهمترینِ آنها بهشمار میآید، خداوند متعال است. عزیزترین فرد نزد خدا و حجت او کسی است که پیوسته برسر عهدش باشد و در وفاداری به آن بهنحو احسن بکوشد.
دین، مفهومی کلی و دارای سه بخش عقاید، اخلاقیات و احکام است؛ بنابراین، فرد دیندار باید در هرسه بخش، قوی باشد و انسان بیدین در این سه حوزه دچار ضعف است. در سامانۀ تشیع، اعتقادات، مهمترین بخش دین بهشمار میآید و درواقع، اساس آن را تشکیل میدهد؛ از این روی، فرایند تربیت فرزند را باید از عقاید او آغاز کرد. در مرحلۀ بعد، اعتقادات وی بر اخلاقیاتش اثر میگذارد و آن را جهت میدهد. ازمنظر امیر مؤمنان- علیه السّلام- مهمترین عقیدهای که باید به آن پایبند باشیم، معرفتالله است؛ بر این اساس، دنیا را میتوان به یک پاتیناژ تشبیه کرد که برای سُرنخوردن در آن باید به خدا و حجتهای او متوسل شویم و عملکردی مبتنیبر باورهای دینی داشته باشیم. عقاید، اخلاقیات را بهوجود میآورند و چنانچه فردی دچار ضعف در اخلاقیات شود، قطعاً عقایدش آسیب دیده و ضعیف شده است. برای اصلاح و هدایت این فرد باید بهجای دمیدن اصول اخلاقی در وجودش عقاید او را اصلاح کنیم تا از این طریق، رفتارهایش تنظیم شوند. بهترین مرجع برای دریافت عقاید، علی و آل علی- سلام الله علیهم- هستند و چنانچه با استفاده از عقایدی که از آنان گرفتهایم، اخلاقیاتمان را ارتقا دهیم، هم نزد امام زمان- أَرواحُنا فِداه- عزیزتر خواهیم بود و هم این اخلاق اعتقادمحور در زندگی ما نقش اساسی ایفا خواهد کرد.
در روایتی نقل شده است که امام صادق- علیه السّلام- برای ساختمان زندگی، چهار پایه و ستون اصلی بدین شرح را برشمردهاند:
الف) هریک از ما انسانها باید بر انجامدادن کارهای مربوط به خودمان متمرکز شویم و درحد توانمان به بیشترین میزان بکوشیم.
ب) از آنجا که خداوند متعال از تمام امور و احوال ما مطّلع است و بر همۀ ما نظارت کامل دارد، باید حیا پیشه کنیم و از بدیها بپرهیزیم.
ج) رزقی که خدا برای هریک از ما تعیین کرده است، قطعاً به ما میرسد و هیچ کس نمیتواند آن را از ما بگیرد.
د) یقیناً پایان زندگی همۀ ما مرگ است؛ بنابراین باید برای رویارویی با آن آماده شویم و اعمال و رفتارهایمان را بهگونهای تنظیم کنیم که سرانجام، در پیشگاه خالق یکتا سربلند باشیم.