نقش والدین در اصلاح رفتار کودکان

نقش والدين در اصلاح رفتار كودكان
دوست دارید در آینده فرزند شما دارای چه ویژگی هایی باشد؟ وضعیت مطلوبی که تصور کردید را با وضعیت فعلی او مقایسه کنید. کسی که می گوید میخواهم فرزند مستقلی داشته باشم، آیا درحال حاضر در مسیر استقلال فرزندش تلاش می کند؟ یا معتقد است مستقل شدن کودکش در آینده، ربطی به رفتار های اکنون او ندارد؟
هر بازخوردی که شما به فرزند خود می دهید، می تواند در جهت پیشرفت او باشد، یا در مسیر پیشرفت او سنگ اندازی کند رفتار ما به عنوان والد، برای کودک پیام دارد. و این پیام ها رفتار بعدی او را شکل می دهد .
با افزایش آگاهی و ایجاد مهارت های زندگی در فرزندانمان میتوانیم به اصلاح رفتارهای نامناسب و ایجاد رفتارهای مفید کمک کنیم و فرزندی موفق و با سبک زندگی سالم پرورش دهیم .
قدم اول در تربیت فرزند شناخت نیاز های اساسی کودک و فراهم کردن و برنامه ریزی برای آن ها است یکی از معروف ترین و جامع ترین نظریه هایی که در مورد نیاز های انسان وجود دارد نظریه هرم نیازهای انسانی آبراهام مزلو است که به خوبی توانسته تمامی نیازهارا در این هرم درج کند .
به عنوان پدر و مادر وظیفه داریم که برای تربیت نسل سالم از تفکر این که ما فقط مسئول نیاز های مادی فرزندان هستیم خارج شده و اهمیت ویژه ای برای نیاز های دیگر فرزندان قائل شویم .
شبانه روز ۲۴ ساعت است که ما اگر آن را به سه قسمت ۸ساعته تقسیم کنیم ۸ ساعت برای آموزش است و تمام فعالیت های درسی باید در این ۸ ساعت تمام شود. ۸ ساعت خواب و ۸ ساعت بعدی اوقات فراغت است مهمترین قسمت زندگی همه ی ما کودکی است و تحصیل و درس مدرسه تنها چیزی نیست که ما باید درکودکی یاد بگیریم و گذاشتن زمان بیش از حد روی این موضوع می تواند دافعه ایجاد کند وحتی در روحیه ی کودک تاثیر منفی بگذارد و دقیقا در همین زمان اوقات فراغت ،آموزش و تقویت مهارت ها در قالب بازی و داستان به میان می آیند هدف ۸ ساعت اوقات فراغت این است که فرزند با روش های لذت بخش و سرگرم کننده با مفاهیمی مثل بهداشت روانی کودک،صحبت کردن با والدین، یادگیری سواد رسانه ، یادگیری سواد مالی، ورزش و… آشنا شود .
این را در نظر بگیریم که رفتار ما در همه ساعات شبانه روز آموزش دهنده ی فرزندانمان است و فقط هشت ساعت اوقات فراغت زمان پیاده سازی های مهارت ها نیست بلکه رفتار شما در ۸ ساعتی که مخصوص تحصیل نیز هست تاثیر به سزایی در رفتار فرزندان دارد .
مثال: من نمیتونم تکلیف ریاضیم رو انجام بدم.
بازخورد اشتباه: تو میتونی!
بازخورد صحیح: میخوای باهم بشینیم حل کنیم؟
یکیش رو من حل میکنم، یکیش رو تو حل کن.
بعد از اینکه حل شد: چه حسی داری از اینکه حلش کردی؟
با بازخورد ما باید کودک ما متوجه بشه که تصمیم گیرنده و مسئول کارهایش ، خودش است. باید عواقب انتخابات خویش را رو ببیند تا با مفهوم تصمیم درست آشنا شود. بعضی پدر و مادرها با ترس اینکه فرزندشان با عواقب تصمیم هایشان روبرو نشوند، به زور در کار آنها دخالت می کنند. هدف ما از رشد، همه ی جنبه های رشد است، نه فقط بخش درسی و تحصیلی.
به عموان مثال رشد در بعد عاطفی، آیا کودک شما میتواند احساساتش رو تشخیص بدهد و بیان کند؟
مثال: کودک شما بی حوصلست.
بازخورد اشتباه: برو به صورتت آّب بزن سرحال میشی!
بازخورد صحیح: به نظرم امروز بی حوصله ای!
من میتونم کمکی بهت بکنم؟
ما راه به فرزند راه حل نمی دهیم و میگذاریم او خودش راه حل را پیدا کند ما فقط کنارش هستیمو این احساس امنیت را برای او فراهم میکنیم تا او با آرامش خاطر بیشتری تصمیمات مربوط به خودش را بگیرد.(طبقه ی دوم هرم مزلو)
مثال (فرزند): این درسا به چه دردی میخوره آخه؟ چرا باید اینارو بخونیم؟
کودک نیاز به راهکار ندارد او شدیدا نیاز به درک شدن دارد .
بازخورد اشتباه: باید بخونی!
بازخورد صحیح: فکر میکنم از این درس خوشت نمیاد! خیلی سخته آدم درسی رو بخونه که دوستش نداره! به نظرت چیکار میتونیم بکنیم که این درسی که دوست نداری برات لذت بخش شه؟
برای اینکه کمی بیشتر با نحوه ی باز خورد آشنا شویم به بررسی انواع بازخورد میپردازیم :
۴ مدل بازخورد: :
۱)بی تفاوت رد میشیم و بازخوردی نمیدیم.
۲)بازخورد منفی: (چرا این کار رو کردی؟ مگه بهت نگفته بودم این کار رو نکن؟ )
۳)بازخورد مثبت: اطلاعات مفیدی که لازم داره رو با سوال های مختلف در اختیارش میذاریم.
۴)هدایت مجدد: (اگر جایی از کارش ایراد داره، باید بازخوردی بدیم که باعث بشه به اون قسمت بیشتر توجه کنه. بازخورد باید باعث بشه تا کودک درباره ی کارش فکر کنه)
در هر بازخورد باید دو شرط رعایت شود؛
۱-به هیچ جنبه ای از رشد، آسیب نزنیم.
۲-حداقل در یکی از جنبه های رشد، فرزندمان را تقویت کنیم.
وقتی بچه ها با ما احساس امنیت کنند، همکاری بیشتری خواهند داشت. اینگونه مشکلات راحت تر حل خواهند شد، چون فضای گفتگو به وجود آمده است. در گفتگو ها نباید به فرزندان خود توهین کنیم. توهین فقط استفاده از الفاظ نامناسب نیست؛ هرگونه صحبتی که احساس ضعف را به آنها القا کند هم، توهین محسوب می شود. او نباید فکر کند که ما او را نادان فرض کرده ایم. حرف هایی که در گفتگو زده می شود، باید به گونه ای باشد که فرزند شما را به تفکر و بازنگری خودش هدایت کند.
یکی از رفتار هایی که به شدت باید از آن پرهیز کرد کنترل گریست.کنترل گری به معنای عدم اعتماد، عدم توجیه، عدم ترغیب به اندیشیدن، عدم یاری و حمایت در نهادینه کردن ارزش های مثبت است که این باعث ایجاد رفتارهای تکانشی و تدافعی می شود.
رفتار ما در مقابل خطای کودک چگونه باید باشد؟
۱ .قبل از خطا چه اتفاقی افتاد؟ (گذشته)
(اینجور که معلومه یه خطایی صورت گرفته! اما لازم نیست به من توضیحی بدی! چون نمیخوام آبروت پیش من بره.. ولی بیا درباره ی این صحبت کنیم که چیشد که این خطا اتفاق افتاد؟)- این یعنی من کنار تو هستم نه در مقابلت!
۲ .فکر میکنی چه جوری میشه جبرانش کرد؟(حال)
(اومیگوید می روم و عذرخواهی میکنم! من میگم اگه خسارت مالی هم باید میدادی و پول کم داشتی، رو من حساب کن! یعنی من اینجا هم کنارت هستم )
۳ .چیکار میکنی که این خطا دوباره پیش نیاد؟ (آینده)
درسوال اول، کودک شما ریشه یابی کرده که علت خطاش چی بوده! حالا میتواند با تغییر دادن علت از دوباره پیش اومدن اون خطا، جلوگیری کنه. این تغییر تصمیم، باعث رشد کودک شما میشود.
اگر مشکلی چندین بار تکرار شد و به مسئله تبدیل شد، از روش حل مسئله استفاده کنید:
۱ .تعریف شفاف و روشن مسئله
۲ .بارش فکری درباره ی راه حل ها، بدون سانسور
۳ .بررسی راه حل ها و پیامد های هرکدام
۴ .اجرای راه حل انتخاب شده
و اما ۴ اصل مهم در تربیت که بسیار حائز اهمیت است .
اصل اول: من نه، تو!
عموماً محور کاری که از بچه ها میخواهیم، خودمان هستیم! من میخواهم بره بهشت! من میخواهم نقاشی بکشه! من میخواهم اتاقش رو جمع کنه! این من میخواهم ها باید در جایی به تعادل برسد.
ما باید توانایی حل مسئله را به بچه ها آموزش بدهیم. مهم نیست مشکل حل بشود یا نه، او باید یاد بگیرد تا برای مشکلش راه حل پیدا کند!
اصل دوم: احترام گذاشتن به انتخاب کودک
مثال: به هر دلیلی کودک شما از خوردن غذا اجتناب میکنه. واکنش شما چیست؟
بازخورد شما باید به گونه ای باشد که کودک حق انتخاب داشته باشد. مثال: (ما چه ساعتی صبر کنیم، کارت تموم میشه؟ )
حد اختیار:
– انتخاب باز: نماز میخونی؟- میخوای مدرسه بری؟(اشتباه)
– انتخاب بسته: برای نماز صبح میخوای من بیدارت کنم یا ساعت میذاری؟- دوست داری این مدرسه بری یا اون مدرسه؟
مثال: میخواهیم بریم مهمونی، برای انتخاب لباس من نمیگم چی بپوش! (چندتا لباس رو میذارم که خودش انتخاب کنه. )
اصل سوم: عدم ارزیابی!
کارهای تو رو من ارزیابی نمیکنم! با سوال هایی که ازت میپرسم، کمکت میکنم تا خودت ارزیابی کنی.
اصل چهارم: تفاوت های فردی!
هیچ دو آدمی مثل هم نیستند حتی دوقلوهای همسان. بنابراین مقایسه بی معنی است.
و توصیه های پایانی :
چند توصیه:
۱ .در جملاتی که با فرزندتون صحبت می کنید، بجای دوم شخص، از اول شخص استفاده کنید . مثال (من خیلی خوشحال شدم شما اینکار رو انجام دادی. )
۲ .بیان احساس واقعی
۳ .به هیچ عنوان به حیطه ی شخصیت بچه ها وارد نشوید . صفت خوب یا بدی را به آنها نسبت ندهید . قربون پسر مهربونم برم! مهربان بودن صفته.
۴ .فایل رفتار جداست از فایل عواطف و احساسات (ما همیشه تو رو دوست داریم.)، فایل احترام (تو همیشه برا ی ما قابل احترامی.)و فایل پذیرش (تو همیشه فرزند ما هستی، خوب یا بد).
دیدگاهتان را بنویسید